تاریخ انتشار
جمعه ۲۵ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۲:۴۶
کد مطلب : ۴۷۳۸۰۸
یادداشت؛
مطالبه تغییر رویکردها یا جابجایی اشخاص؟
۲
کبنا ؛سبحان احسانیاصل - فعال دانشجویی - امروزه در کشور و خاصه در استان کهگیلویه و بویراحمد شاهد مطالبهگریها و نقدها پیرامون مدیریتهای مختلف در استان هستیم. از شخص استاندار تا نمایندگان مجلس، مدیرانکل و... که اغلب این مطالبات و نقدها به حق است اما آنچه که حلقه مفقوده این مطالبات محسوب میشود و خروجی آن یک مطالبهگری از جنس تغییر وضع موجود نیست صرفاً راضی شدن به جابجایی اشخاص است نه تغییر رویکردها!
مطالبهگران ما سرمست و خوشحال از اینکه صدایشان شنیده شد و فلان مدیر رفت و حال خود را آماده میکنند تا شاهد عملکرد مدیر دیگری باشند و این چرخه تکرار میشود و آنچه که درمان نمیشود سختیها و دردهای مردم است و نفهمیدیم که این جابجاییها تنها یک مُسکن است؛ مسکنی که مطالبهگر را چند روزی آرام کند و سپس همان رویکردها حاکم شوند
نمونهای از این نوع مطالبهگری را در جابجایی مدیرکل آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد شاهد هستیم.
فارغ از پرداختن به عملکرد مدیرکل سابق آموزش و پروش، تنها بهعنوان یک مطالبهگری ناقص به آن اشاره میکنیم و قصد ضعیف یا مطلوب خواندن عملکردایشان را نداریم.
همه میدانیم که حال و روز آموزش و پرورش خوب نیست از شرایط سخت زندگی معلمان تا عدم اجرایی شدن سند تحول و سایر مشکلاتی که بخشی از آن را در استان خودمان نظاره میکنیم.
افت تحصیلی و کسب نمرات ضعیف دانشآموزان استان کهگیلویه و بویراحمد در آزمونهای مختلف، دخالت نماینده بویراحمد، دنا و مارگون در امورات آموزش و پرورش و تبدیل آن به حیاط خلوت خود تا کمبود فضای آموزشی و مدارس استیجاری بخشی از انتقاداتی بود که به عملکرد مدیرکل سابق وارد میشد. اکنون مدیرکل رفت و مطالبهگران خوشحال از اینکه یک مطالبهگری موفق در پرونده خود به ثبت رساندند؛ اما خبر میرسد معاون مدیرکل به عنوان سرپرست اداره آموزش و پرورش انتخاب میشود؛ سرپرستی که درست یا غلط او را از مریدان نماینده کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده میدانند؛ اما جالبتر آنکه او در معاونتی مشغول به کار بود که میگویند؛ نتیجه مدیریتایشان در آن معاونت کسب معدلهای پایین دانشآموزان استانمان بوده است. دو نقد و مطالبه مهم که به مدیرکل سابق وارد میشد و مهمترین دلایل رفتن او بود حال دارد تکرار میشود. در واقع یکی از مسببین وضع موجود قرار است مجدداً مدیریت را در دست بگیرد و مطالبهگران همچنان سرمست، متوجه نشدند که تنها ثمره مطالبهگریشان این بود که عزتخواه رفت و جمالی آمد و آنچه که هست همان رویکرد ارادتگونه به نماینده و کسب نمرات ضعیف و چندین آسیب دیگر است.
در یک فرصت مناسب پیرامون الزامات مطالبهگری و راهکارهای عملیاتی آن خواهم نوشت؛ اما
مخاطب این نقد مطالبهگرانی هستند که دلسوزانه مشکلات را بیان میکنند و انتظار حل آنها را دارند و تنها در مسیر و روشها دچار اشکال میشوند، نه کسانی که نقد کردن را ابزار کنار زدن رقبای سیاسی و طایفهای خود قرار دادند و صدا و قلمشان بیش از آنکه برای مردم باشد در راستای منافع شخصی و جناحی است و صرفاً رفتن رقیبان و آمدن دوستان را انتظار میکشند نه حل شدن مشکلات مردم را.
مطالبهگران ما سرمست و خوشحال از اینکه صدایشان شنیده شد و فلان مدیر رفت و حال خود را آماده میکنند تا شاهد عملکرد مدیر دیگری باشند و این چرخه تکرار میشود و آنچه که درمان نمیشود سختیها و دردهای مردم است و نفهمیدیم که این جابجاییها تنها یک مُسکن است؛ مسکنی که مطالبهگر را چند روزی آرام کند و سپس همان رویکردها حاکم شوند
نمونهای از این نوع مطالبهگری را در جابجایی مدیرکل آموزش و پرورش استان کهگیلویه و بویراحمد شاهد هستیم.
فارغ از پرداختن به عملکرد مدیرکل سابق آموزش و پروش، تنها بهعنوان یک مطالبهگری ناقص به آن اشاره میکنیم و قصد ضعیف یا مطلوب خواندن عملکردایشان را نداریم.
همه میدانیم که حال و روز آموزش و پرورش خوب نیست از شرایط سخت زندگی معلمان تا عدم اجرایی شدن سند تحول و سایر مشکلاتی که بخشی از آن را در استان خودمان نظاره میکنیم.
افت تحصیلی و کسب نمرات ضعیف دانشآموزان استان کهگیلویه و بویراحمد در آزمونهای مختلف، دخالت نماینده بویراحمد، دنا و مارگون در امورات آموزش و پرورش و تبدیل آن به حیاط خلوت خود تا کمبود فضای آموزشی و مدارس استیجاری بخشی از انتقاداتی بود که به عملکرد مدیرکل سابق وارد میشد. اکنون مدیرکل رفت و مطالبهگران خوشحال از اینکه یک مطالبهگری موفق در پرونده خود به ثبت رساندند؛ اما خبر میرسد معاون مدیرکل به عنوان سرپرست اداره آموزش و پرورش انتخاب میشود؛ سرپرستی که درست یا غلط او را از مریدان نماینده کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده میدانند؛ اما جالبتر آنکه او در معاونتی مشغول به کار بود که میگویند؛ نتیجه مدیریتایشان در آن معاونت کسب معدلهای پایین دانشآموزان استانمان بوده است. دو نقد و مطالبه مهم که به مدیرکل سابق وارد میشد و مهمترین دلایل رفتن او بود حال دارد تکرار میشود. در واقع یکی از مسببین وضع موجود قرار است مجدداً مدیریت را در دست بگیرد و مطالبهگران همچنان سرمست، متوجه نشدند که تنها ثمره مطالبهگریشان این بود که عزتخواه رفت و جمالی آمد و آنچه که هست همان رویکرد ارادتگونه به نماینده و کسب نمرات ضعیف و چندین آسیب دیگر است.
در یک فرصت مناسب پیرامون الزامات مطالبهگری و راهکارهای عملیاتی آن خواهم نوشت؛ اما
مخاطب این نقد مطالبهگرانی هستند که دلسوزانه مشکلات را بیان میکنند و انتظار حل آنها را دارند و تنها در مسیر و روشها دچار اشکال میشوند، نه کسانی که نقد کردن را ابزار کنار زدن رقبای سیاسی و طایفهای خود قرار دادند و صدا و قلمشان بیش از آنکه برای مردم باشد در راستای منافع شخصی و جناحی است و صرفاً رفتن رقیبان و آمدن دوستان را انتظار میکشند نه حل شدن مشکلات مردم را.