تاریخ انتشار
يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۲۰:۵۲
کد مطلب : ۴۷۵۳۱۰
کبنا بررسی کرد
وعدههای پوچ شهرستان شدن پاتاوه به کجا رسید؟
۱
کبنا ؛در زمستان سال 1402، وعدههایی در گوش مردم پاتاوه، سادات محمودی و توت نده پیچید. زمزمههایی از ارتقای قریبالوقوع این مناطق به ترتیب به شهرستان، بخش و بخش. وعدههایی که از سوی مهدی روشنفکر، نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی و دیگر مسئولین به گوش میرسید، امیدی تازه را در دل مردمان این دیار کاشت. گویی طلسم محرومیت و عقبماندگی در حال شکستن بود و آیندهای روشن در انتظارشان بود.
هر کدام از این مسئولین با شور و حرارت و با لحنی سرشار از امید و اطمینان، از ارتقای قریبالوقوع این مناطق سخن میگفتند. روشنفکر در جلسات متعدد با مردم پاتاوه، با قاطعیت از تبدیلشدن این منطقه به یک شهرستان آباد و پیشرفته در آیندهای نزدیک خبر میداد. دیگر مسئولان نیز در سفرهای استانی خود به سادات محمودی و توت نده، با تأکید بر عزم راسخ دولت برای توسعه و پیشرفت این مناطق، از ارتقای آنها به بخش در آیندهای نهچندان دور وعده میداد.
مردم این مناطق که سالها طعم تلخ محرومیت و کمبود امکانات را چشیده بودند، با جانودل به این وعدهها دل بستند. گویی با هر کلمه از زبان مسئولین، نغمهای از امید در وجودشان نواخته میشد. آنها با تمام وجود منتظر فرارسیدن روز موعود و چشیدن طعم شیرین پیشرفت و آبادانی بودند.
اما هر چه زمان میگذشت، امیدها کمرنگتر میشدند و وعدهها رنگ و بوی فراموشی به خود میگرفتند. ماهها و سالها از آن زمزمههای امیدوارکننده گذشت، اما خبری از ارتقا نبود. نه پاتاوه به شهرستان تبدیل شد، نه سادات محمودی به بخش ارتقا یافت و نه توت نده به جایگاه یک بخش رسید.
باگذشت زمان، امید جای خود را به خشم و ناامیدی داد. مردم این مناطق احساس میکردند که فریب خوردهاند و اعتمادشان به مسئولین خدشهدار شده است. وعدههایی که نهتنها هیچگاه رنگ واقعیت به خود نگرفتند، بلکه باعث اتلاف وقت و فرصتهای ارزشمند برای توسعه و پیشرفت این مناطق شدند.
تحلیلی بر وعدههای بیسرانجام:
وعدههایی بدون پشتوانه: وعدههای ارتقای پاتاوه به شهرستان، سادات محمودی به بخش و توت نده به بخش، هیچگاه از پشتوانه مطالعات کارشناسی و بررسیهای دقیق برخوردار نبودند. گویی مسئولین بدون درنظرگرفتن ملاحظات قانونی، اقتصادی و اجتماعی، صرفاً برای جلب رضایت مردم و کسب محبوبیت، دست به وعدههایی زدند که از ابتدا محکوم به شکست بودند.
فریب مردم: مسئولین با وعدههای دروغین خود، امید را در دل مردم این مناطق کُشتند. آنها با سوءاستفاده از اعتماد مردم، بهجای حل مشکلات واقعی آنها، به دنبال کسب منافع شخصی و سیاسی خود بودند.
بیاعتمادی عمومی: وعدههای پوچ و بیسرانجام، اعتمادی را که مردم به مسئولین داشتند، خدشهدار کرد. این بیاعتمادی، مانعی بزرگ در مسیر توسعه و پیشرفت این مناطق خواهد بود.
مسئولینی که با وعدههای دروغین خود، امید را در دل مردم این مناطق کُشتند، باید پاسخگوی عملکرد خود باشند. آنها باید در قبال مردم و وعدههایی که دادهاند، مسئولیتپذیر باشند.
هر کدام از این مسئولین با شور و حرارت و با لحنی سرشار از امید و اطمینان، از ارتقای قریبالوقوع این مناطق سخن میگفتند. روشنفکر در جلسات متعدد با مردم پاتاوه، با قاطعیت از تبدیلشدن این منطقه به یک شهرستان آباد و پیشرفته در آیندهای نزدیک خبر میداد. دیگر مسئولان نیز در سفرهای استانی خود به سادات محمودی و توت نده، با تأکید بر عزم راسخ دولت برای توسعه و پیشرفت این مناطق، از ارتقای آنها به بخش در آیندهای نهچندان دور وعده میداد.
مردم این مناطق که سالها طعم تلخ محرومیت و کمبود امکانات را چشیده بودند، با جانودل به این وعدهها دل بستند. گویی با هر کلمه از زبان مسئولین، نغمهای از امید در وجودشان نواخته میشد. آنها با تمام وجود منتظر فرارسیدن روز موعود و چشیدن طعم شیرین پیشرفت و آبادانی بودند.
اما هر چه زمان میگذشت، امیدها کمرنگتر میشدند و وعدهها رنگ و بوی فراموشی به خود میگرفتند. ماهها و سالها از آن زمزمههای امیدوارکننده گذشت، اما خبری از ارتقا نبود. نه پاتاوه به شهرستان تبدیل شد، نه سادات محمودی به بخش ارتقا یافت و نه توت نده به جایگاه یک بخش رسید.
باگذشت زمان، امید جای خود را به خشم و ناامیدی داد. مردم این مناطق احساس میکردند که فریب خوردهاند و اعتمادشان به مسئولین خدشهدار شده است. وعدههایی که نهتنها هیچگاه رنگ واقعیت به خود نگرفتند، بلکه باعث اتلاف وقت و فرصتهای ارزشمند برای توسعه و پیشرفت این مناطق شدند.
تحلیلی بر وعدههای بیسرانجام:
وعدههایی بدون پشتوانه: وعدههای ارتقای پاتاوه به شهرستان، سادات محمودی به بخش و توت نده به بخش، هیچگاه از پشتوانه مطالعات کارشناسی و بررسیهای دقیق برخوردار نبودند. گویی مسئولین بدون درنظرگرفتن ملاحظات قانونی، اقتصادی و اجتماعی، صرفاً برای جلب رضایت مردم و کسب محبوبیت، دست به وعدههایی زدند که از ابتدا محکوم به شکست بودند.
فریب مردم: مسئولین با وعدههای دروغین خود، امید را در دل مردم این مناطق کُشتند. آنها با سوءاستفاده از اعتماد مردم، بهجای حل مشکلات واقعی آنها، به دنبال کسب منافع شخصی و سیاسی خود بودند.
بیاعتمادی عمومی: وعدههای پوچ و بیسرانجام، اعتمادی را که مردم به مسئولین داشتند، خدشهدار کرد. این بیاعتمادی، مانعی بزرگ در مسیر توسعه و پیشرفت این مناطق خواهد بود.
مسئولینی که با وعدههای دروغین خود، امید را در دل مردم این مناطق کُشتند، باید پاسخگوی عملکرد خود باشند. آنها باید در قبال مردم و وعدههایی که دادهاند، مسئولیتپذیر باشند.
چرا؟