اینترنت، فضای مجازی و رسانههای اجتماعی از جمله مفاهیم و واژگانی هستند که امروز دائماً تکرار میشوند و بیش از هر زمان دیگری با زندگی انسان معاصر گره خورده اند. گره ای که بعضاً کور شده و به جای نقش آفرینی مثبت، بدل به مصادیقی از معضلات معاصر گشته است.
در عصر حاضر، از کودک و نوجوان تا نسلهای پیشین (حتی پدر بزرگ و مادربزرگها) هم از این فناوریها دور نمانده اند و می توان گفت که زندگی مدرن به نوعی حتی افراد را مجبور به حضور و کنشگری در این عرصهها میکند. عرصهای که البته نیاز مبرمی به سواد و تجهیز دانش افراد در آن دارد؛ مساله مغفولی که همانند بسیاری از عناصر وارداتی در کشور تاخر فرهنگی را به همراه داشته است.
تاخر فرهنگی در اصطلاح جامعه شناختی عبارت است از یک فاصله و تاخیر بین کالای مادی با مسائل غیرمادی حول آن؛ این اصلاح عموماً زمانی به کار میرود که یک وسیله عموماً فناورانه یا جدید وارد یک فرهنگ میشود اما شیوه و نحوه استفاده از آن آموزش داده نشده است. تاخر فرهنگی در اصطلاح جامعه شناختی عبارت است از یک فاصله و تاخیر بین کالای مادی با مسائل غیرمادی حول آن؛ این اصلاح عموماً زمانی به کار میرود که یک وسیله عموماً فناورانه یا جدید وارد یک فرهنگ میشود اما شیوه و نحوه استفاده از آن آموزش داده نشده است.
بسیاری از فناوریهای چند دهه گذشته مصادیقی از این موضوع بوده اند که هر کدام، در زمانی و به نوعی، مشکلاتی را به دلیل عدم تجهیز جامعه به دانش استفاده از آنان، ایجاد کرده اند؛ نگاهی به ایجاد مزاحمتهای تلفنی از زمان ورود گسترده دستگاه تلفنهای خانگی به ایران، پس از آن مزاحمت به دلیل عدم امکان رهگیری با سیم کارتهای بی هویت گرفته تا همین امروز و مشکلات که هراز چند گاهی برجسته میشوند، نشان از این تاخر و ناهمخوانی ورود وسائل جدید فناورانه با فرهنگ استفاده از آنان دارد.
یکی از شایعترین مشکلات در این زمینه و در حال حاضر عدم استفاده قانونمند و برنامه ریزی شده توام با غربال دادهها در فضای مجازی است؛ این بدان معنا است که افراد ساعات زیادی را در این فضا سرگردانند و در نهایت خروجی از این بابت نصیبشان نمیشود. ضمن اینکه به دلیل این گسترش و دستیابی سریع افراد به سرعت در معرض هجوم یا به قولی بمباران اطلاعاتی رسانههای مختلف قرار میگیرد در حالی که به دانش غربال آنها مجهز نیستند.
اوقات فراغت شناور
«منصور ساعی» دکترای علوم ارتباطات و هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در توضیح شرایط زندگی مدرن متاثر از رسانههای نوین در گفت وگو با پژوهشگر ایرنا بیان داشت: ما در دنیایی رسانهای شده زندگی میکنیم که بسیاری از ساحتهای زندگی، تحت تاثیر این دنیای رسانهای شده قرار گرفته است؛ از جمله اوقات فراغت ما. در گذشته اوقات فراغت، از کار و خواب ما جدا بود؛ یعنی اوقات فراغت از اشتغال روزانه (هرچه که بود) جدا بود، در حالی که امروز و تحت تاثیر این دنیای رسانهای شده، اوقات فراغت ما شناور شده است.
«این بدان معانی است که ما در همه حال با حضور رسانهها در زندگی خود مواجه هستیم که معمولاً آنها کارکرد فراغتی هم دارند؛ یعنی بیشترین استفادهای که ایرانیان از رسانه میکنند، برای گذراندن اوقات فراغت است. به نوعی در جامعه ایران، اوقات فراغت رسانهای شده است. این مسائل حتی به نوعی خانگی شدن دامن زده است؛ یعنی اوقات فراغت رسانهای شده و خانگی شده با هم قرابت زیادی دارند بیشترین استفادهای که ایرانیان از رسانه میکنند، برای گذراندن اوقات فراغت است. به نوعی در جامعه ایران، اوقات فراغت رسانهای شده است. این مسائل حتی به نوعی خانگی شدن دامن زده است؛ یعنی اوقات فراغت رسانهای شده و خانگی شده باهم قرابت زیادی دارند؛ در این مفهوم کسانی که معمولاً از این رسانهها استفاده میکنند، یک جا هم مینشینند و این یکی از ویژگیها و سبک زندگی جدید ما در جامعه ایران است».
وی افزود: اما اینکه مردم چقدر از رسانهها در این اوقات فراغتشان استفاده مفید میکنند و این ابزارها چقدر در زندگی به درد آنها میخورد و چه میزان نقش اثرگذار و مثبتی دارند، باید مورد پژوهش قرار گیرد.
رسانههایی فاقد ارزش افزوده
این استاد دانشگاه در ادامه و در تاکید بر میزان بهره وری حاصل از رسانهها تصریح کرد: چیزی که بر اساس پژوهشها میتوان گفت این است که در ایران متاسفانه به دلیل پایین بودن سواد رسانهای جامعه، رسانهها بیشتر کارکرد فراغتیِ منفعل را دارند؛ یعنی سرگرمیهایی که الزاماً کمکی به ایجاد ارزش افزوده برای فرد نمیکنند. منظور از ارزش افزوده افزایش دانش، درآمد و آرامش در زندگی یا سلامت زندگی است.
«به طور شهودی میتوان گفت بیشترین استفاده مردم از این رسانهها، استفادههای سرگرمی محور و منفعل است؛ یعنی در ایران فقدان بسیاری از سرگرمیهایی وجود دارد که به شما مهارتی را یاد و یا دانش شما را افزایش میدهند؛ اینجا خلایی هست، بدین شکل که شما در اوقات فراغتتان یک کتاب میخوانید و سرگرم میشوید و این کتاب ایدهای را به ذهن شما وارد می سازد».
وی افزود: خیلی از کشورهای موفق می آیند و از رسانههای اجتماعی جدید یا کلاً رسانهها، برای توسعه کسب و کارها و افزایش درآمد و کارآفرینی شان یا توسعه مهارتهایی در زندگی استفاده میکنند؛ اما برای ما این نوع استفاده کمتر است. خیلی از کشورهای موفق می آیند و از رسانههای اجتماعی جدید یا کلاً رسانهها، برای توسعه کسب و کارها و افزایش درآمد و کارآفرینی شان یا توسعه مهارتهایی در زندگی استفاده میکنند؛ اما برای ما این نوع استفاده کمتر است.
«بخش اطلاع رسانی هم البته بسیار مهم است؛ در خلا اطلاع رسانی و این وضعیت که رسانههای رسمی ما در عرصه اطلاع رسانی ضعیف عمل میکنند یا اینکه شفاف نیستند و یا از اعتبار اجتماعی بالایی برخوردار نیستند (چه مکتوب و چه رادیو و تلویزیون) مردم به سراغ رسانههای اجتماعی غیررسمی رفته و اخبار و اطلاعات را از سمت آنها دریافت میکنند؛ اما خیلی از رسانهها مانند اینستاگرام جنبه خبری ندارند و بیشتر مبتنی بر سرگرمی هستند. در نتیجه مردم ما فاقد یک رژیم رسانهای صحیح هستند که بدانند چگونه و در چه زمانی از رسانهها استفاده کنند».
سه سوال مهم
این پژوهشگر در رابطه با افزایش آگاهی استفاده از رسانه و افزایش سواد رسانهای تاکید کرد:
سه سوال مهمی وجود دارد که در مواجهه با رسانه باید از خود بپرسیم؛ یعنی کسانی که از یک رسانه در جهت اوقات فراغتشان استفاده میکنند باید سه سوال را از خودشان بپرسند: اول اینکه این رسانه چقدر برای من ارزش افزوده دارد؟ یعنی چقدر دانش من را بالا میبرد؟ آیا به افزایش درآمد یا مهارتها من کمک میکند؟
دوم، چقدر باعث آرامش من میشود؟ یعنی چقدر در زندگی من به کاهش تنشها در ذهن و زندگی، کمک میکند؟
و سوم چقدر باعث شادی من میشود؟ یعنی این ابزار، چقدر برای زندگی من خوشحالی میآورد و چقدر موجب افسردگی و ناراحتی و مسائل منفی میشود؟
«این سه سوال مقدمه سواد رسانهای است و میتواند به این پرسش پاسخ دهد که چقدر رسانهها در زندگی من بصورت مثبت اثرگذار هستند و نه منفی».