تاریخ انتشار
يکشنبه ۳۰ تير ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۲۶
کد مطلب : ۴۱۱۲۱۹
یادداشت سیاسی |
راهی که باید «جناح راست» بویراحمد و دنا در انتخابات برود
۳
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی: اخیراً خبر اعلان رسمی آقای فرخیانی به عنوان گزینه نهایی جریان اصولگرا "بخوانید جناج راست"در روز یکشنبه هفته جاری طی یک مراسم رسمی، موجی از یاس ونا امیدی برای خروج از شرایط سیاسی موجود را ایجاد کرده است، از باب/ المومن مرآت المومن / چند پرسش برادرانه از محضر مبارک تصمیم سازان جریان راست سنتی بویراحمد ‐داریم.
امیدواریم بزرگواران قابل دانسته و به پرسشهای موجود پاسخ دهند هر چند هیچ گاه باب گفتگو در این جناح وزین باز نبوده و گویا خیابان جناح راست همیشه یکطرفه و نظام ارباب رعیتی سیاسی مبتنی بر قیمومیت و حضانت فکری عدهای انگشت شمار بر اطفال صغیر بر ان حاکم میباشد.
۱ با کدام ساز و کار و مدل مردمی، دموکراتیک و منطقی، سران جناح راست که خود را اربابان ارزشی توده اصولگرا میدانند؛ به گزینه موجود رسیدند؟
آیا اساساً خواست و اراده تودههای ارزشی و ولایتمدار بویراحمد و دنا محلی از اعراب داشته است؟
آیا کوچکترین تلاش یا ارادهای برای خارج کردن پنبههای موجود در گوش بزرگان جهت شنیدن صدای رسای مردم وجود داشته است؟
آیا فرایند تصمیم سازی در دهه پنجم انقلاب هنوز در پستوها و گعدههای رفاقتی شکل گرفته و سرنوشت یک اردوگاه سیاسی و مردمی، در فرایندی منهای مردم شکل میگیرد؟
بعد از تجربه بی بدیل و پر افتخار چهار دهه مردم سالاری دینی آیا زیبنده است که سرنوشت تودههای ارزشی در اتاقهای در بسته و طی فرایندهای محرمانه شکل گیرد؟ به راستی کی باید سیاست زدههای دور از مردم به اتاقهای شیشهای رانده شوند تا لااقل پاسخگویی اقدامات خود باشند؟
۳ آیا تصمیمی که توسط عدهای خاص و توسط جمعی غیر انتخابی و کاملاً کنترل شده وگزینش شده اتخاذگردیده را میتوان با صغرا، کبراهای فلسفی حجتی شرعی یا انقلابی ویا جریانی معرفی نمود؟
وبعد نتیجه گرفت که هر کس سرباز باند ما نیست، ضد انقلاب یا ضد ولایت است، وبا پرچسپ های تیمهای ترور شخصیت و حیثیت، آبروی افراد را قربه الی الله له و لگد مال کرد و دایره اسلام رحمانی و انقلاب عزیز را آنقدر تنگ نمود که جز من و باندم کسی اجازه ورود به آن رانداشته و گویا سند شش دانگ اسلام و انقلاب را به نام فرد وعدهای خاص زدهاند و دیگران جز تعرفههای رأی هیچ حق دخالتی در فرایندها را نداشته باشند و آیا این منطق با جذب حداکثری رهبری حکیم و فرزانه انقلاب سازگاری دارد؟
۴ آیا شرع یا انقلاب در منطق ما آنچنان تنزل پیدا کرده که با ادعاهای کودکانه قابل سوء استفاده و مصادره به مطلوب میباشد؟ آیا بازیهای بچه گانه جمعی محفلی و سران خود خوانده جناحی خوش نام را میتوان به عنوان مبنا وبرهانی محکم برای عمل در عرصه سیاسی پذیرفت؟ آیا دین ابزاری در مبتذلترین سطح ممکن برای تسویه حسابهای باندی آنهم در شرایطی که بدنه اجتماعی یک اردوگاه سیاسی در اوج فشار وتحریم میباشد پذیرفتنی است؟
۵ آیا هر اقدامی که به حفظ شرایط موجود و تکرار فضای سیاسی حاکم بینجامد راجز خیانت به سرنوشت تودههای آسیب دیده و تحت فشار چیز دیگری میتوان نام نهاد؟
چپ و راست دو سر قیچیی هستند برای محروم نمودن متن واقعی مردم و پابرهنگان و محرومانی که پیر مراد انقلاب آنهارا صاحبان حقیقی انقلاب مینامید و فرمود" هر مسئولی که محرومان را فراموش کند در آتش قهر دوزخ خواهد سوخت، به راستس سهم محرومان در لابیهای قدرت جناح راست وچپ چقدر میباشد؟
به تعبیر خلف صالح پیر مراد انقلاب زمان دعواهای چپ و راست به سر رسیده و شاخص انقلابی و مردمی بودن میزان عمل است
آیا وقت عبور از دعواهای زرگری چپ و راست نرسیده؟
آیا هنوز هم باید با دعواهای زرگری چپ وراست جوانان ایران اسلامی را به دنبال آدرسهای غلط فرستاد؟
چپ و راستی که کارنامههایی به شدت آلوده در رانت خواری و انحصار طلبی داشته و دستانی به شدت آلوده به بیت المال دارند؟
ائتلاف نامیمون و نامبارک چپ و راست برای بازی دادن مردم و جلوگیری از مردمی شدن اقتصاد و سیاست به معنای واقعی کلمه در ایران اسلامی، آرمانی که تا محقق نشود انقلاب از موانع موجود در عرصه اقتصاد و سیاست و فرهنگ عبور نخواهد کرد.
آیا با دعواهای ساختگی چپ و راست میتوان به جسم به کما رفته احزاب ضد مردمی، تنفس مصنوعی داد و چند صباحی بر زندگی نباتی این احزاب بی آبرو و رانتخوار که همچون زالو سد راه آزاد شدن انرژیهای بیکران مردم نجیب در عرصههای اقتصاد وفرهنگ و سیاست شدهاند افزود؟
آیا سرخوشی، بلاهت و بیتفاوتی جریان راست سنتی بویراحمد نسبت به سرنوشت تودههای مظلوم وتحت ستم این اردوگاه جز زیست دائمی در فضای سرشار از رانت و امکانات چهار دهه گذشته دلیلی دیگر دارد؟
تودهای مظلومی که تنها چند ماه قبل از انتخابات دیده شده و بلافاصله پس از انتخابات به فراموشی سپرده میشوند، گوشت قربانی این معاملههای کثیف پشت پرده اصحاب قدرت اعم از چپ لیبرال و مرفه و راست توتالیتر و تمامیتخواه وانحصار طلب میباشند.
جریان راست سنتی بویراحمدبه کلوپی انحصاری برای حفظ، کنترل و جلوگیری از نشتی قدرت به متن مردم تبدیل شده است
تا پروژه عبور از این دلالان قدرت و شیفتگان رانت و انحصار به سرانجام نرسد هیچ افقی فرا روی متن مردم نبوده
و هر فرد سالم و صالحی توسط مردم برگزیده شود به گروگانی در اختیار اصحاب این باشگاه انحصاری تبدیل خواهد شد و روز به روز از مردم دور خواهد شد.
بزرگترین مأموریت جوانان انقلابی و عدالتخواه در انتخابات پیش رو به پارکینگ هدایت کردن این خودروهای زهوار در رفته میباشد وگرنه تا دم مرگ و ملاقات اجباری ملکول الموت برای شما جوانان انقلابی و عدالتخواه تصمیم خواهند گرفت و با سرنوشت مردم معامله خواهند کرد.
در صورت ادامه دادن بازیهای ضد مردمی احزاب مردم ستیز چپ و راست جوانان انقلابی و عدالتخواه سیر تا پیاز رانتخواری های دوستان را به سمع و نظر مردم شهید پرور استان خواهند رساند تا سیه رو شود هر که در او غش باشد و آن روز روز مرگ سیاسی مدعیان دروغین آزادی، حقوق بشر، دین، اخلاق، و ولایتمعاشان دو هر دو جناح چپ و راست خواهد بود.
به راستی چرا نمیتوان به روشنفکر اعتماد کرد؟
روشکفکر فاقد کدام شاخص اصولگرایی است؟
کدام خط قرمز اسلامی، انقلابی و یا ارزشی توسط مهدی روشنفکر در نوردیده شده است؟ آیا میان رفوزه های دیکته داده موجود در هر دوجناح، نمیتوان دیکته نانوشته روشنفکر را لااقل برسی نمود؟
آیا سلامت مالی، رزمندگی، تجارب اجرایی، حضور در ستادهای ملی و محلی جریان اصولگرا در چند دوره گذشته برای اثبات اصواگرا بودن ایشان کافی نیست؟
مدالی که سخاوتمندانه به هر شخص تازه به دوران رسیده اعطا شده و نجنگیده ها یک شبه ژنرالهای جناحی شدهاند
ژنرالهایی که تا دیروز لبه تیز دشنه ایشان در پهلوی جریان و مردم بود امروز به سرداران دوران صلح و نه مبارزان زمان جنگ تبدیل شدهاند و هنوز نرسیده تصمیم سازی میکنند و بالای سفرههای جریان جا خوش کردهاند وسرنوشت مردم و انقلاب را در بویراحمد به دست گرفتهاند.
این میزان از سخاوت و بلاهت حقیقتاً مضحک میباشد.
به راستی حضور روشنفکر در عرصه خدمت منافع شخصی چه کسانی رابه خطر خواهد انداخت که این گونه علیه ایشان سم پاشی و دروغ پراکنی میکنند و دست پا میزنند تا چهره مردمی ایشان را لجن مال کنند؟
آیا با قرائت حداقلی وتنگ نظرانه و بسته و انحصاری سران حزبی دیگر کسی در دایره انقلاب باقی خواهد ماند؟
آیا باید با وسواس تمام کوشید تا مبادا کسی از قطار انقلاب پیاده شود یا با شوق وافر افراد را با زور و اجبار از قطار اقلاب به بیرون پرتاب کرد؟
آیا نگاههای بسته حزبی و جریانی در این شرایط خطیر انقلاب که به شدت نیازمند وحدت حداکثری حول نقاط مشترک هستیم راهگشا خواهد بود.
یا وارد شدن به بازی خودزنیهای سیاسی؟
آیا برای عبور از پیچ تاریخی فرا رو، راهی جز اجماع حداکثری همه گروههای وفادار به ایران و انقلاب و ولی امر مسلمین جهان داریم؟
کدام عقل سلیمی است که نداند با اجماع حداکثری حول مهدی روشنفکر میتوان نه تنها سبد رأی سنتی جریان را حفظ کرد
بلکه پایگاههای جدید و جوانی را به اردوگاه اصولگرایان حقیقی اضافه نمود و خطر تکرار شرایط اسفبار موجود را پشت سر نهاد.
اعتیاد به قدرت، کابوس جدا شدن از قدرت وترس مزمن از تقسیم قدرت، همچون دور گذشته، قدرت را تمام و کمال تقدیم پیمانکاران وارد شده در عرصه سیاسی خواهد کرد.
پیمانکاران سیاسی که نشان دادهاند با پولهای کثیف توانایی خرید هر چیزی را بدست آوردهاند، و به مراتب گشاده دستتر از گذشته به تاراج بیت المال و نابودی حق و حقوق مردم اقدام خواهند کرد.
و خادمان پاکدست و ولایتمدار بویراحمد را برای چند دوره به قهقرا برده و بویراحمد و دنا را ضعیف و نحیف تر خواهند کرد، پیروزی مردم بویراحمد ودنا نه از خروجی جلسات سری احزاب و افراد بلکه از مجرای گذشت و فداکاری بزرگان حقیقی همیشه در صحنه انقلاب عبور میکند.
آنها که روی سیم خاردارها میخوابیدند، تا خط باز شود و بچههای لشکر قیچی نشوند، روشنفکر اسم رمز عبور از شرایط موجود میباشد، اگر شجاعانه از ترس های کاذب عبور کنیم.
---------------------------------
وحید حسین زاده
امیدواریم بزرگواران قابل دانسته و به پرسشهای موجود پاسخ دهند هر چند هیچ گاه باب گفتگو در این جناح وزین باز نبوده و گویا خیابان جناح راست همیشه یکطرفه و نظام ارباب رعیتی سیاسی مبتنی بر قیمومیت و حضانت فکری عدهای انگشت شمار بر اطفال صغیر بر ان حاکم میباشد.
۱ با کدام ساز و کار و مدل مردمی، دموکراتیک و منطقی، سران جناح راست که خود را اربابان ارزشی توده اصولگرا میدانند؛ به گزینه موجود رسیدند؟
آیا اساساً خواست و اراده تودههای ارزشی و ولایتمدار بویراحمد و دنا محلی از اعراب داشته است؟
آیا کوچکترین تلاش یا ارادهای برای خارج کردن پنبههای موجود در گوش بزرگان جهت شنیدن صدای رسای مردم وجود داشته است؟
آیا فرایند تصمیم سازی در دهه پنجم انقلاب هنوز در پستوها و گعدههای رفاقتی شکل گرفته و سرنوشت یک اردوگاه سیاسی و مردمی، در فرایندی منهای مردم شکل میگیرد؟
بعد از تجربه بی بدیل و پر افتخار چهار دهه مردم سالاری دینی آیا زیبنده است که سرنوشت تودههای ارزشی در اتاقهای در بسته و طی فرایندهای محرمانه شکل گیرد؟ به راستی کی باید سیاست زدههای دور از مردم به اتاقهای شیشهای رانده شوند تا لااقل پاسخگویی اقدامات خود باشند؟
۳ آیا تصمیمی که توسط عدهای خاص و توسط جمعی غیر انتخابی و کاملاً کنترل شده وگزینش شده اتخاذگردیده را میتوان با صغرا، کبراهای فلسفی حجتی شرعی یا انقلابی ویا جریانی معرفی نمود؟
وبعد نتیجه گرفت که هر کس سرباز باند ما نیست، ضد انقلاب یا ضد ولایت است، وبا پرچسپ های تیمهای ترور شخصیت و حیثیت، آبروی افراد را قربه الی الله له و لگد مال کرد و دایره اسلام رحمانی و انقلاب عزیز را آنقدر تنگ نمود که جز من و باندم کسی اجازه ورود به آن رانداشته و گویا سند شش دانگ اسلام و انقلاب را به نام فرد وعدهای خاص زدهاند و دیگران جز تعرفههای رأی هیچ حق دخالتی در فرایندها را نداشته باشند و آیا این منطق با جذب حداکثری رهبری حکیم و فرزانه انقلاب سازگاری دارد؟
۴ آیا شرع یا انقلاب در منطق ما آنچنان تنزل پیدا کرده که با ادعاهای کودکانه قابل سوء استفاده و مصادره به مطلوب میباشد؟ آیا بازیهای بچه گانه جمعی محفلی و سران خود خوانده جناحی خوش نام را میتوان به عنوان مبنا وبرهانی محکم برای عمل در عرصه سیاسی پذیرفت؟ آیا دین ابزاری در مبتذلترین سطح ممکن برای تسویه حسابهای باندی آنهم در شرایطی که بدنه اجتماعی یک اردوگاه سیاسی در اوج فشار وتحریم میباشد پذیرفتنی است؟
۵ آیا هر اقدامی که به حفظ شرایط موجود و تکرار فضای سیاسی حاکم بینجامد راجز خیانت به سرنوشت تودههای آسیب دیده و تحت فشار چیز دیگری میتوان نام نهاد؟
چپ و راست دو سر قیچیی هستند برای محروم نمودن متن واقعی مردم و پابرهنگان و محرومانی که پیر مراد انقلاب آنهارا صاحبان حقیقی انقلاب مینامید و فرمود" هر مسئولی که محرومان را فراموش کند در آتش قهر دوزخ خواهد سوخت، به راستس سهم محرومان در لابیهای قدرت جناح راست وچپ چقدر میباشد؟
به تعبیر خلف صالح پیر مراد انقلاب زمان دعواهای چپ و راست به سر رسیده و شاخص انقلابی و مردمی بودن میزان عمل است
آیا وقت عبور از دعواهای زرگری چپ و راست نرسیده؟
آیا هنوز هم باید با دعواهای زرگری چپ وراست جوانان ایران اسلامی را به دنبال آدرسهای غلط فرستاد؟
چپ و راستی که کارنامههایی به شدت آلوده در رانت خواری و انحصار طلبی داشته و دستانی به شدت آلوده به بیت المال دارند؟
ائتلاف نامیمون و نامبارک چپ و راست برای بازی دادن مردم و جلوگیری از مردمی شدن اقتصاد و سیاست به معنای واقعی کلمه در ایران اسلامی، آرمانی که تا محقق نشود انقلاب از موانع موجود در عرصه اقتصاد و سیاست و فرهنگ عبور نخواهد کرد.
آیا با دعواهای ساختگی چپ و راست میتوان به جسم به کما رفته احزاب ضد مردمی، تنفس مصنوعی داد و چند صباحی بر زندگی نباتی این احزاب بی آبرو و رانتخوار که همچون زالو سد راه آزاد شدن انرژیهای بیکران مردم نجیب در عرصههای اقتصاد وفرهنگ و سیاست شدهاند افزود؟
آیا سرخوشی، بلاهت و بیتفاوتی جریان راست سنتی بویراحمد نسبت به سرنوشت تودههای مظلوم وتحت ستم این اردوگاه جز زیست دائمی در فضای سرشار از رانت و امکانات چهار دهه گذشته دلیلی دیگر دارد؟
تودهای مظلومی که تنها چند ماه قبل از انتخابات دیده شده و بلافاصله پس از انتخابات به فراموشی سپرده میشوند، گوشت قربانی این معاملههای کثیف پشت پرده اصحاب قدرت اعم از چپ لیبرال و مرفه و راست توتالیتر و تمامیتخواه وانحصار طلب میباشند.
جریان راست سنتی بویراحمدبه کلوپی انحصاری برای حفظ، کنترل و جلوگیری از نشتی قدرت به متن مردم تبدیل شده است
تا پروژه عبور از این دلالان قدرت و شیفتگان رانت و انحصار به سرانجام نرسد هیچ افقی فرا روی متن مردم نبوده
و هر فرد سالم و صالحی توسط مردم برگزیده شود به گروگانی در اختیار اصحاب این باشگاه انحصاری تبدیل خواهد شد و روز به روز از مردم دور خواهد شد.
بزرگترین مأموریت جوانان انقلابی و عدالتخواه در انتخابات پیش رو به پارکینگ هدایت کردن این خودروهای زهوار در رفته میباشد وگرنه تا دم مرگ و ملاقات اجباری ملکول الموت برای شما جوانان انقلابی و عدالتخواه تصمیم خواهند گرفت و با سرنوشت مردم معامله خواهند کرد.
در صورت ادامه دادن بازیهای ضد مردمی احزاب مردم ستیز چپ و راست جوانان انقلابی و عدالتخواه سیر تا پیاز رانتخواری های دوستان را به سمع و نظر مردم شهید پرور استان خواهند رساند تا سیه رو شود هر که در او غش باشد و آن روز روز مرگ سیاسی مدعیان دروغین آزادی، حقوق بشر، دین، اخلاق، و ولایتمعاشان دو هر دو جناح چپ و راست خواهد بود.
به راستی چرا نمیتوان به روشنفکر اعتماد کرد؟
روشکفکر فاقد کدام شاخص اصولگرایی است؟
کدام خط قرمز اسلامی، انقلابی و یا ارزشی توسط مهدی روشنفکر در نوردیده شده است؟ آیا میان رفوزه های دیکته داده موجود در هر دوجناح، نمیتوان دیکته نانوشته روشنفکر را لااقل برسی نمود؟
آیا سلامت مالی، رزمندگی، تجارب اجرایی، حضور در ستادهای ملی و محلی جریان اصولگرا در چند دوره گذشته برای اثبات اصواگرا بودن ایشان کافی نیست؟
مدالی که سخاوتمندانه به هر شخص تازه به دوران رسیده اعطا شده و نجنگیده ها یک شبه ژنرالهای جناحی شدهاند
ژنرالهایی که تا دیروز لبه تیز دشنه ایشان در پهلوی جریان و مردم بود امروز به سرداران دوران صلح و نه مبارزان زمان جنگ تبدیل شدهاند و هنوز نرسیده تصمیم سازی میکنند و بالای سفرههای جریان جا خوش کردهاند وسرنوشت مردم و انقلاب را در بویراحمد به دست گرفتهاند.
این میزان از سخاوت و بلاهت حقیقتاً مضحک میباشد.
به راستی حضور روشنفکر در عرصه خدمت منافع شخصی چه کسانی رابه خطر خواهد انداخت که این گونه علیه ایشان سم پاشی و دروغ پراکنی میکنند و دست پا میزنند تا چهره مردمی ایشان را لجن مال کنند؟
آیا با قرائت حداقلی وتنگ نظرانه و بسته و انحصاری سران حزبی دیگر کسی در دایره انقلاب باقی خواهد ماند؟
آیا باید با وسواس تمام کوشید تا مبادا کسی از قطار انقلاب پیاده شود یا با شوق وافر افراد را با زور و اجبار از قطار اقلاب به بیرون پرتاب کرد؟
آیا نگاههای بسته حزبی و جریانی در این شرایط خطیر انقلاب که به شدت نیازمند وحدت حداکثری حول نقاط مشترک هستیم راهگشا خواهد بود.
یا وارد شدن به بازی خودزنیهای سیاسی؟
آیا برای عبور از پیچ تاریخی فرا رو، راهی جز اجماع حداکثری همه گروههای وفادار به ایران و انقلاب و ولی امر مسلمین جهان داریم؟
کدام عقل سلیمی است که نداند با اجماع حداکثری حول مهدی روشنفکر میتوان نه تنها سبد رأی سنتی جریان را حفظ کرد
بلکه پایگاههای جدید و جوانی را به اردوگاه اصولگرایان حقیقی اضافه نمود و خطر تکرار شرایط اسفبار موجود را پشت سر نهاد.
اعتیاد به قدرت، کابوس جدا شدن از قدرت وترس مزمن از تقسیم قدرت، همچون دور گذشته، قدرت را تمام و کمال تقدیم پیمانکاران وارد شده در عرصه سیاسی خواهد کرد.
پیمانکاران سیاسی که نشان دادهاند با پولهای کثیف توانایی خرید هر چیزی را بدست آوردهاند، و به مراتب گشاده دستتر از گذشته به تاراج بیت المال و نابودی حق و حقوق مردم اقدام خواهند کرد.
و خادمان پاکدست و ولایتمدار بویراحمد را برای چند دوره به قهقرا برده و بویراحمد و دنا را ضعیف و نحیف تر خواهند کرد، پیروزی مردم بویراحمد ودنا نه از خروجی جلسات سری احزاب و افراد بلکه از مجرای گذشت و فداکاری بزرگان حقیقی همیشه در صحنه انقلاب عبور میکند.
آنها که روی سیم خاردارها میخوابیدند، تا خط باز شود و بچههای لشکر قیچی نشوند، روشنفکر اسم رمز عبور از شرایط موجود میباشد، اگر شجاعانه از ترس های کاذب عبور کنیم.
---------------------------------
وحید حسین زاده
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته اند
این گرگ سالهاست که با این گله اشناست
تحلیل زیبایی بود ولی به این نکته اشاره می کنم که مردم ما انقدر به رشد و بالندگی رسیده اند که واقعا در ک کرده اند واژه اصولگرا و اصلاح طلب فقط برای اغفال مردم بوده تا بتونن بر پشت اونها سوار بشن و به خواسته های غیر معقول خود برسند مردم فهمیدن مشکل اقتصادی اونها دیگه توسط هیچ طیف و گروهی قابل حل نیست کسانی هم که اقای فرخیانی را علم کرده اند می دانند ده هزار رای نخواهد اورد و هدفشان بر زمین زدن ایشانه الان اگه رای مردم هم سالم از صندوق بیرون بیاید کسانی برنده هستند که طایفه بیشتر و پول بیشتر داشته باشند دیگر ملاک توانایی و پاکدستی نبوده و نیست باید قبل از انتخاب کاندید به فکر سلامت انتخابات بود تا خیانت به ابروی اون پیر زنهایی که روی ویلچر ساعتها در صف می مانند تا رای خود را به صندوق بیاندازن ولی شنیده می شود که در موقع خواندن به ایده او خیانت می شود عملکرد نماینده به کنار