تاریخ انتشار
پنجشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۰۶:۳۹
کد مطلب : ۴۰۹۲۷۶
متن وارده|
کهگیلویه بزرگ؛ حَمام فین نمیشود
۳
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن وارده: سه سال تمام است در استان کوچک کهگیلویه و بویراحمد هر چه میشود و هر چه نمیشود، هر کسی که میرود و هر کسی که میآید، هر کسی که نمیرود و هر کسی که نمیآید؛ بی رَبط و بارَبط به حاج عدل هاشمی پور رَبطش میدهند و دیواری کوتاهتر از حاج عدل پیدا نمیکنند.
گویا اینجا عدهای ماراتون مین گذاری گذاشتهاند و قوت غالبشان شده است زمین زدن و خاک کردن حاج عدل به هر قیمتی که باشد.
مدعی خواست که از بیخ کَند ریشه ما
غافل از آنکه خدا هست در اندیشه ما.
حکایت این روزها و ماههای سردار کهگیلویه بزرگ شده است ضرب المثل مِسگر و آهنگر.
گنه کرد در بَلخ آهنگری؛ به شوشتر زدن گَردن مِسگَری.
کورههای فولاد یاسوج منفجر شدند و کشته دادند؛ گفتند و نوشتند هاشمی پور چه کرده است.
کارخانه لاستیک سبز باشت با آن همه ساز و دُهل در حَد کُلنگ و شعار و بَنر باقی ماند؛ گفتند و نوشتند هاشمی پور چه کرده است.
پتروشیمی هزار میلیاردی سَقاوهِ یاسوج روی کاغذ ماند؛ گفتند و نوشتند هاشمی پور چه کرده است.
حاج غلام داد میزد: با روحانی به جهنم میرویم با رئیسی به بهشت نمیرویم حال می گویند حاج عدل خلبان بوده است.
زَوار مملکت از دست برنامه ریزان و بودجه نویسان دَر رفت، دلار پرواز کرد، پراید قیمت پرادو شد، رب گوجه و گوشت و پیاز خاطره شد، گفتند و نوشتند کمیسیون انرژی مقصر است.
سَد سَرپری عملیاتی شد، سَد کوهبرد در آستانه آب گیری قرار گرفته است، بزرگترین و مجهزترین اورژانس جنوب کشور در یک چشم بهم زدن در دهدشت بهره برداری شد، ولی گفتند و نوشتند خیابان بلادیان گچساران نونَوار بازگشایی شد.
تَلخ کنی دهان من
قَند به دیگران دهی...
وکیل و وزیر و رئیس و اعضای کمیسیون انرژی مجلس فارغ از هیاهو و پشت سرهم برای پیگیری امورات به کهگیلویه بزرگ میآیند و میروند؛ شهرستان لنده دومین پایلوت محرومیت زدایی کشور انتخاب میشود؛ اما آقایان در مجازی و رسانهها تیتر میزنند؛ کهگیلویه بزرگ دیده نمیشود.
مِثال برق و باد، گاز به قلعه رئیسی یخ زده رسید و آب کوثر تا یک قدمی دشتهای دهدشت و چرام رسیده و در حال چِشمَک زدن است؛ به جای نوشتن کهگیلویه آباد، با نیش و کنایه نوشتند؛ آقای تاجگردون کاش اعضای کمیسیونت را به کهگیلویه مظلوم هم میآوردی. و نمیدانند خدا را هزاران بار شاکریم که به کهگیلویه بزرگ در حال آباد شدنمان نیامدند، از آن حیث که اعضایی که حال و روز امروز کشور نتیجه تصمیمات غلط کمیسیون مربوطه اشان است بیش از هر چیز برای سیر و سیاحت و ابقاء عزیز دردانهای در فارس آمده بودند؛ و بی گمان اگر تکلیف میدانستند و برای رضای خدا آمده بودند و نه رضایت بنده، بدون هیچ شک و تعارف و دعوت نامهای در مسیر کوتاهشان به کهگیلویه بزرگ هم سَری میزدند، صد الحمدالله که نیامدند و نزدند، خیری اگر خیر داشت که اینچنین رکود و تورم و افسارگسیختگی وضع مملکتش نبود.
از شمال و جنوب با رایزنیهای حاج عدل قیر حواله شهرداری دهدشت شد برای تاجگردون سوت زدند.
تصویر محمدعلی وکیلی و غلامرضا تاجگردون را که قَشنگتر حرف زدن را بهتر بَلدند میگذارند و داد میزنند چهرههای ملیمان را تخریب نکنیم؛ ولی زیر پای سردار سازندگی مین میگذارند.
در طول سه سال به اندازه سی سال گذشته پروژه تعریف و کُلنگ و بهره برداری شد، تیتر میزنند حاج عدل از حرف تا عمل فاصله از زمین تا آسمان است.
آن را که عمل میکند و مِنت نمیگذارد سنگ میزنند.
آن را که مِنت میگذارد و عَملش نیست مدح میکنند.
آی آدمها که ناحق قَلم میزنید و تیغ بر ریسمان عدالت.
عُمر گران مایه ترین نعمت است، وقت طلاست و زمان اگرچه مجانی اما بسیار قیمتی است.
و جوانان چشم انتظار کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده، کور نیستند و عُمر گرانمایه از سر راه نیاوردهاند که بگذارند عدهای قسم خورده قدرت پرست خادمشان را غُل و زنجیر بکنند.
آی آدمها! هر چند که مَکرها و مکارها از حمامهای کاشان تا پَس توهای کهگیلویه بزرگ، همیشه و همه جا با کوچک جلوه دادن کارهای سِتَرگ و بزرگنمایی دروغهای حقیر، دنبال بریدن شاهرگ امیرکبیرهای زمان هستند، لیک یقین بدانید؛ کهگیلویه بزرگ حمام فین نمیشود.
پروردگارا!
امیر تویی
کبیر تویی
رو به سوی تو دارم
هدایتی فرما تا گِره از کار مردم بگشایم.
گویا اینجا عدهای ماراتون مین گذاری گذاشتهاند و قوت غالبشان شده است زمین زدن و خاک کردن حاج عدل به هر قیمتی که باشد.
مدعی خواست که از بیخ کَند ریشه ما
غافل از آنکه خدا هست در اندیشه ما.
حکایت این روزها و ماههای سردار کهگیلویه بزرگ شده است ضرب المثل مِسگر و آهنگر.
گنه کرد در بَلخ آهنگری؛ به شوشتر زدن گَردن مِسگَری.
کورههای فولاد یاسوج منفجر شدند و کشته دادند؛ گفتند و نوشتند هاشمی پور چه کرده است.
کارخانه لاستیک سبز باشت با آن همه ساز و دُهل در حَد کُلنگ و شعار و بَنر باقی ماند؛ گفتند و نوشتند هاشمی پور چه کرده است.
پتروشیمی هزار میلیاردی سَقاوهِ یاسوج روی کاغذ ماند؛ گفتند و نوشتند هاشمی پور چه کرده است.
حاج غلام داد میزد: با روحانی به جهنم میرویم با رئیسی به بهشت نمیرویم حال می گویند حاج عدل خلبان بوده است.
زَوار مملکت از دست برنامه ریزان و بودجه نویسان دَر رفت، دلار پرواز کرد، پراید قیمت پرادو شد، رب گوجه و گوشت و پیاز خاطره شد، گفتند و نوشتند کمیسیون انرژی مقصر است.
سَد سَرپری عملیاتی شد، سَد کوهبرد در آستانه آب گیری قرار گرفته است، بزرگترین و مجهزترین اورژانس جنوب کشور در یک چشم بهم زدن در دهدشت بهره برداری شد، ولی گفتند و نوشتند خیابان بلادیان گچساران نونَوار بازگشایی شد.
تَلخ کنی دهان من
قَند به دیگران دهی...
وکیل و وزیر و رئیس و اعضای کمیسیون انرژی مجلس فارغ از هیاهو و پشت سرهم برای پیگیری امورات به کهگیلویه بزرگ میآیند و میروند؛ شهرستان لنده دومین پایلوت محرومیت زدایی کشور انتخاب میشود؛ اما آقایان در مجازی و رسانهها تیتر میزنند؛ کهگیلویه بزرگ دیده نمیشود.
مِثال برق و باد، گاز به قلعه رئیسی یخ زده رسید و آب کوثر تا یک قدمی دشتهای دهدشت و چرام رسیده و در حال چِشمَک زدن است؛ به جای نوشتن کهگیلویه آباد، با نیش و کنایه نوشتند؛ آقای تاجگردون کاش اعضای کمیسیونت را به کهگیلویه مظلوم هم میآوردی. و نمیدانند خدا را هزاران بار شاکریم که به کهگیلویه بزرگ در حال آباد شدنمان نیامدند، از آن حیث که اعضایی که حال و روز امروز کشور نتیجه تصمیمات غلط کمیسیون مربوطه اشان است بیش از هر چیز برای سیر و سیاحت و ابقاء عزیز دردانهای در فارس آمده بودند؛ و بی گمان اگر تکلیف میدانستند و برای رضای خدا آمده بودند و نه رضایت بنده، بدون هیچ شک و تعارف و دعوت نامهای در مسیر کوتاهشان به کهگیلویه بزرگ هم سَری میزدند، صد الحمدالله که نیامدند و نزدند، خیری اگر خیر داشت که اینچنین رکود و تورم و افسارگسیختگی وضع مملکتش نبود.
از شمال و جنوب با رایزنیهای حاج عدل قیر حواله شهرداری دهدشت شد برای تاجگردون سوت زدند.
تصویر محمدعلی وکیلی و غلامرضا تاجگردون را که قَشنگتر حرف زدن را بهتر بَلدند میگذارند و داد میزنند چهرههای ملیمان را تخریب نکنیم؛ ولی زیر پای سردار سازندگی مین میگذارند.
در طول سه سال به اندازه سی سال گذشته پروژه تعریف و کُلنگ و بهره برداری شد، تیتر میزنند حاج عدل از حرف تا عمل فاصله از زمین تا آسمان است.
آن را که عمل میکند و مِنت نمیگذارد سنگ میزنند.
آن را که مِنت میگذارد و عَملش نیست مدح میکنند.
آی آدمها که ناحق قَلم میزنید و تیغ بر ریسمان عدالت.
عُمر گران مایه ترین نعمت است، وقت طلاست و زمان اگرچه مجانی اما بسیار قیمتی است.
و جوانان چشم انتظار کهگیلویه، بهمئی، چرام و لنده، کور نیستند و عُمر گرانمایه از سر راه نیاوردهاند که بگذارند عدهای قسم خورده قدرت پرست خادمشان را غُل و زنجیر بکنند.
آی آدمها! هر چند که مَکرها و مکارها از حمامهای کاشان تا پَس توهای کهگیلویه بزرگ، همیشه و همه جا با کوچک جلوه دادن کارهای سِتَرگ و بزرگنمایی دروغهای حقیر، دنبال بریدن شاهرگ امیرکبیرهای زمان هستند، لیک یقین بدانید؛ کهگیلویه بزرگ حمام فین نمیشود.
پروردگارا!
امیر تویی
کبیر تویی
رو به سوی تو دارم
هدایتی فرما تا گِره از کار مردم بگشایم.