تاریخ انتشار
پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۳۷
کد مطلب : ۴۰۷۹۶۶
به مناسبت چهارشنبه آخر سال:
جشنهای ملی را نیز همگانی و نهادینه برگزار کنیم
حمید عباسی
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
کبنا ؛متن ارسالی: این جمله را همیشه شنیدهایم: پیشگیری بهتر از درمان است.
پیشنهاد و درخواست خردمندانه برگزاری جشن چهارشنبه پایان سال یا همان چهارشنبه سوری در هر شهر یا بخش با پوشش از سوی نهادها، رسانهها و نهادهای اجتماعی و فرهنگی و پشتیبانی نیروهای انتظامی در یک زمان و یک جای مشخص و برازنده از هر شهر به صورت همگانی با انگیزههایی که در زیر بر میشماریم میتواند گره گشا باشد:
۱. ما بخواهیم یا نخواهیم این جشن در میان مردمان ما و همهی خاک پاک ایران زمین جایگاه دارد و هرساله اگرچه با هر گوشزدی با آسیبها و ناهنجاریهایی که پسندیده نیست و به ریشه چهارشنبه سوری هم بر نمی گردد، برگزار میشود.
۲. از آتش زدن لاستیک خودرو گرفته تا ترقه و بمبهای دست ساز و دیگر آتش زنههای ناهنجار و آسیب رسان و ناایرانی که هم ریشه در این جشن پاک و باستانی ندارد و هم آلاینده و بسیار آسیب رسان است پرهیز شده و بجایش گرد یک آتش که از چوبهایی که مردم از چوبهای فرسوده و رها شده در محیط و طبیعت و کوچههاست به گونهای خودجوش گردآوری و بهره مند شویم.
۳. این گردهمایی با آگهی و فراخوان از خانوادهها انجام میشود، پس دیگر، کودکان و نوجوانان و جوانان به خودی خود رها نیستند که هرجا و هرگاه خواستند آتش بازی و ناهنجاری درست کنند و این خود به خود هم آموزنده و بازدارنده است و هم شاد و آیینی و شوندِ دورهمی خانوادگی و یک گردهمایی استاندارد با کمترین آسیب و آلایندگی و ریخت و پاش برای پاکبانان نازنین و نیروهای ارجمند شهربانی و انتظامی و حتی اورژانس و بیمارستان و هلال احمر.
۳. این یک آیین برای پاسداشت روشنایی و گرما و واپس زدن و شکست تاریکی و سیاهی است برای پیشواز نوروز و سالی روشن و پر امید و بنیان آن بر دورهمی و گرمی پی ریزی شده بود که اینک در آن کژروی پدیدار گشته و بخش بزرگی از این کژروی به شوندِ نگاه به گمان من نادرست و ترسناک به آیینها و جشنهای بومی و میهنی است که در لایههای بالایی برنامه ریزی میشد (که گهگاه دلسوزانه و شاید برای امنیت و آرامش مردم نیز انجام میشد) ولی نادرست بود و واکنش به این برنامهها و سختگیریها و ممنوعیتها را نیز همگان دیده و میبینیم وارونه بود و تازه شوندِ گریزانی مردم از برنامههای بازدارنده گفته شده و پناه بردن آنها به نمونههای ساختگی و گاه بی ریشهی فرهنگهای بیگانه گشته که زدودن آنها از ذهن جوانان ما و آشنا کردنشان با همان نمونههای میهنی (وطنی) ممنوع شده، سالها و میلیاردها هزینه میبرد. به گونهای ناسازگار با خواست بیشینهی مردمان و شهروندان ایرانی میخواستیم ایشان را از شناسنامهی شکوهمند فرهنگی خودشان خواسته یا ناخواسته جدا کنیم، دوستان نازنینم شما که فرنشین در سازمانها و نهادهای نامبرده هستید من خودم را یک فرهنگی که دلسوز و دارای نگرشهایی آسان و در دسترس و کم هزینه ولی پربار و کارآمد برای بسیاری از ناهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی است می دانم که سالهای سال سرمایه و پولهای هنگفتی هزینهی انجام شماری از آنها یا جلوگیری از شماری دیگر از آنها شده و میشود و نتیجه همین شد که میبینید و ما هم خودمان را به خواب زدهایم، چگونه میخواهید ولنتاین را جوانان جشن نگیرند و خرسهای قرمز ناشناس برای فرهنگ ما را به همدیگر دهش نکنند آنگاه که سپندارمذگان (روز زن و زمین و مهربانو) را در روز روشن نادیده میگیریم که هم میهنی و هم پاک و بی پیرایههای ساختگی است؟
چگونه است که یک جشن بسیار دیرین چون شب چله یا همان یلدا را با انگیزه از رسانهها یا تالارها برگزار نمیکنیم حال آنکه مردم آن را باور دارند و شاید که فردا جشن اژدهای چینیها به مانند دیگر دستاوردهایشان به ایران نیاید و جای آن را بگیرد.
چگونه است که با آل سعود پیکار داریم در خاورمیانه و دیدگاه و نگرش، ولی نود درصد جشنها و همایشهای تاریخی ما سرچشمهای حجازی دارد؟
ما آن بخش از آیینهای دینی و مشترک را کار نداریم و این بایسته است ولی ما خرافات آن دشمنان را نیز پاس داشتهایم.
ببینید مردم ما چیزی نمیخواهند جز پاسداشت میراث معنوی، پدری و مادری و میهنی و بومیشان و نگاه نکردن به این خواستهای روشن و ساده ولی بنیادین سرانجامش شده از چادر به ساپورت و از مطالعه و کتاب و روزنامه خوانی به تلگرامی که میلیاردها تومان هزینهی فیلترینگ و پارازیت و میشود و... مردم میهنشان و جانباختگان (شهدا) و جانبازان و دینشان را دوست دارند ولی شناسنامهی راستین و پدریشان را نیز میخواهند که پشتیبانی شود، کمک کنید برگزاری آیینهای ملی نیز مردم نهاد و با نگاه مردمی دنبال و برگزار شود، هزینهها کمتر و نتیجه پربار و سودمند برای میهن خواهد بود به نگاه نوی شما و یاری خداوند.
با سپاس
پیشنهاد و درخواست خردمندانه برگزاری جشن چهارشنبه پایان سال یا همان چهارشنبه سوری در هر شهر یا بخش با پوشش از سوی نهادها، رسانهها و نهادهای اجتماعی و فرهنگی و پشتیبانی نیروهای انتظامی در یک زمان و یک جای مشخص و برازنده از هر شهر به صورت همگانی با انگیزههایی که در زیر بر میشماریم میتواند گره گشا باشد:
۱. ما بخواهیم یا نخواهیم این جشن در میان مردمان ما و همهی خاک پاک ایران زمین جایگاه دارد و هرساله اگرچه با هر گوشزدی با آسیبها و ناهنجاریهایی که پسندیده نیست و به ریشه چهارشنبه سوری هم بر نمی گردد، برگزار میشود.
۲. از آتش زدن لاستیک خودرو گرفته تا ترقه و بمبهای دست ساز و دیگر آتش زنههای ناهنجار و آسیب رسان و ناایرانی که هم ریشه در این جشن پاک و باستانی ندارد و هم آلاینده و بسیار آسیب رسان است پرهیز شده و بجایش گرد یک آتش که از چوبهایی که مردم از چوبهای فرسوده و رها شده در محیط و طبیعت و کوچههاست به گونهای خودجوش گردآوری و بهره مند شویم.
۳. این گردهمایی با آگهی و فراخوان از خانوادهها انجام میشود، پس دیگر، کودکان و نوجوانان و جوانان به خودی خود رها نیستند که هرجا و هرگاه خواستند آتش بازی و ناهنجاری درست کنند و این خود به خود هم آموزنده و بازدارنده است و هم شاد و آیینی و شوندِ دورهمی خانوادگی و یک گردهمایی استاندارد با کمترین آسیب و آلایندگی و ریخت و پاش برای پاکبانان نازنین و نیروهای ارجمند شهربانی و انتظامی و حتی اورژانس و بیمارستان و هلال احمر.
۳. این یک آیین برای پاسداشت روشنایی و گرما و واپس زدن و شکست تاریکی و سیاهی است برای پیشواز نوروز و سالی روشن و پر امید و بنیان آن بر دورهمی و گرمی پی ریزی شده بود که اینک در آن کژروی پدیدار گشته و بخش بزرگی از این کژروی به شوندِ نگاه به گمان من نادرست و ترسناک به آیینها و جشنهای بومی و میهنی است که در لایههای بالایی برنامه ریزی میشد (که گهگاه دلسوزانه و شاید برای امنیت و آرامش مردم نیز انجام میشد) ولی نادرست بود و واکنش به این برنامهها و سختگیریها و ممنوعیتها را نیز همگان دیده و میبینیم وارونه بود و تازه شوندِ گریزانی مردم از برنامههای بازدارنده گفته شده و پناه بردن آنها به نمونههای ساختگی و گاه بی ریشهی فرهنگهای بیگانه گشته که زدودن آنها از ذهن جوانان ما و آشنا کردنشان با همان نمونههای میهنی (وطنی) ممنوع شده، سالها و میلیاردها هزینه میبرد. به گونهای ناسازگار با خواست بیشینهی مردمان و شهروندان ایرانی میخواستیم ایشان را از شناسنامهی شکوهمند فرهنگی خودشان خواسته یا ناخواسته جدا کنیم، دوستان نازنینم شما که فرنشین در سازمانها و نهادهای نامبرده هستید من خودم را یک فرهنگی که دلسوز و دارای نگرشهایی آسان و در دسترس و کم هزینه ولی پربار و کارآمد برای بسیاری از ناهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی است می دانم که سالهای سال سرمایه و پولهای هنگفتی هزینهی انجام شماری از آنها یا جلوگیری از شماری دیگر از آنها شده و میشود و نتیجه همین شد که میبینید و ما هم خودمان را به خواب زدهایم، چگونه میخواهید ولنتاین را جوانان جشن نگیرند و خرسهای قرمز ناشناس برای فرهنگ ما را به همدیگر دهش نکنند آنگاه که سپندارمذگان (روز زن و زمین و مهربانو) را در روز روشن نادیده میگیریم که هم میهنی و هم پاک و بی پیرایههای ساختگی است؟
چگونه است که یک جشن بسیار دیرین چون شب چله یا همان یلدا را با انگیزه از رسانهها یا تالارها برگزار نمیکنیم حال آنکه مردم آن را باور دارند و شاید که فردا جشن اژدهای چینیها به مانند دیگر دستاوردهایشان به ایران نیاید و جای آن را بگیرد.
چگونه است که با آل سعود پیکار داریم در خاورمیانه و دیدگاه و نگرش، ولی نود درصد جشنها و همایشهای تاریخی ما سرچشمهای حجازی دارد؟
ما آن بخش از آیینهای دینی و مشترک را کار نداریم و این بایسته است ولی ما خرافات آن دشمنان را نیز پاس داشتهایم.
ببینید مردم ما چیزی نمیخواهند جز پاسداشت میراث معنوی، پدری و مادری و میهنی و بومیشان و نگاه نکردن به این خواستهای روشن و ساده ولی بنیادین سرانجامش شده از چادر به ساپورت و از مطالعه و کتاب و روزنامه خوانی به تلگرامی که میلیاردها تومان هزینهی فیلترینگ و پارازیت و میشود و... مردم میهنشان و جانباختگان (شهدا) و جانبازان و دینشان را دوست دارند ولی شناسنامهی راستین و پدریشان را نیز میخواهند که پشتیبانی شود، کمک کنید برگزاری آیینهای ملی نیز مردم نهاد و با نگاه مردمی دنبال و برگزار شود، هزینهها کمتر و نتیجه پربار و سودمند برای میهن خواهد بود به نگاه نوی شما و یاری خداوند.
با سپاس