تاریخ انتشار
دوشنبه ۷ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۷:۳۸
کد مطلب : ۴۰۴۱۳۹
به بهانه حضور سید محمدعلی افشانی در خیابان بهشت؛

اراده‌ای برای زدن یک قوم خاص وجود دارد؟

۱۴
۰
مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های مخاطبین کبنانیوز است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. می توانید با ارسال یادداشت خود، این مطلب را تأیید یا نقد کنید.
اراده‌ای برای زدن یک قوم خاص وجود دارد؟
کبنا ؛متن ارسالی
در هفته‌های اخیر مسئله ماندن یا رفتن محمدعلی افشانی شهردار محترم تهران، که اهمیت کرسی‌ای که بر آن می‌نشیند برهیچ گروهی پوشیده نیست، موضوعی داغ در سطح کشور و البته شاید داغ‌تر از آن در بین فعالان فرهنگی و سیاسی استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است.
این نوشته قصد بررسی احتمالات رفتن یا ماندن آقای افشانی را ندارد، همچنین بنا ندارد که حول یک جنبه خاص از موضوع مورد بحث بچرخد. اما اگر قرار باشد یکی از این جنبه‌ها برجسته‌تر شود؛ همان جنبه‌ای است که مخالفان افشانی بیشتر از هر موضوع دیگر بر روی آن مانور دادند و آن موضوع قوم گرایی است. و دیگری رسیدن به این تجربه بود که ما آنچنان که باید قوی نیستیم و اگر بخواهیم مناسب‌تر و بجاتر بیان کنیم بیش از این چیزی که هست باید برای متخصص شدن خودمان بخصوص در حوزه رسانه تلاش کنیم.
اهمیت ماندن افشانی در خیابان بهشت
یک واقعیت غیرقابل انکار این است که موضوع ماندن یا رفتن شهردار تهران به اندازه و یا حتی شاید بیشتر از ساکنین تهران از طرف ما کهگیلویه و بویراحمدی‌ها مورد پیگیری قرار گرفته است. و به دلایل و انگیزه‌های مختلف برای ما ماندن افشانی مهم شده است، حتی شاید در حد توان برای حمایت کردن از وی تلاش می‌شود. اما دلایل این تلاش‌ها چه بوده است؟
عده‌ای به افشانی و یاران افشانی نزدیک هستند و به طبع و به تبع آن موقعیت و منفعت شخصی‌شان به این شکل ایجاب می‌کند که از وی حمایت کنند. البته این موضوع بار منفی ندارد و این گزاره، معمولاً خاصیت دست به فعالیت زدن است.
عده‌ای هم استانی بودن افشانی را مورد توجه قرار می‌دهند. می‌دانند از این طریق کم یا بیش عده‌ای از جوانان هم استانی به کار گرفته خواهند شد و البته از یاد نمی‌برند که اعلام امیدواری کنند: ان شاءالله این به کار گرفته شده‌ها از جنس افراد شایسته باشند.
عده‌ای حمله‌های پیاپی و به گفتار خودشان بی امان و غیرمنصفانه بر افشانی را ناعادلانه می‌دانند. بخصوص وقتی که اکثر این حملات از طریق برخی سایت‌ها و کانال‌های تلگرامی که ظاهراً وابسته یا نزدیک به برخی افراد و خانواده‌های خاص می‌باشند، صورت می‌گیرد، خاصه اینکه بجا یا نابجا بیشتر این حملات بر محوریت و تأکید بر قوم گرایی می‌چرخد.
عده‌ای حتی پا را فراتر می‌گذارند و با یادآوری حملاتی که در زمان گذشته به صفدر حسینی و محمدعلی وکیلی صورت گرفت، حملات اخیر  به افشانی را که می‌بینند، این فکر را از سر می‌گذرانند: نکند اراده‌ای وجود دارد که می‌خواهد از رسیدن یک قوم خاص به لایه‌های قدرت جلوگیری کند؟ و یا این طور آن را بیان می‌کنند: ساختار قدرت به گونه‌ای است که ضعیف کشی می‌کنند و در میان همه‌ی افرادی که تخلفی کرده‌اند یا غیرقانونی برجایی نشسته‌اند، برای آن ضعیف‌ترین پیراهن عثمان پیدا می‌کنند و آن بی پشتوانه‌ترین، به اصطلاح کله پا می‌شود.
نه اینکه صاحبان این فکر بخواهند از صفدر حسینی دفاع کنند. آن‌ها بیان می‌دارند: مگر تنها نجومی بگیر صفدر حسینی بوده است؟ اما بیشترین حملات به وی صورت گرفت، هرچند دفاع ناشیانه دخترش و گفتار "سفره انقلاب" در کم و کیف حملات و برجسته شدن وی بی تأثیر نبوده است. و نه اینکه آنها بخواهند محمدعلی وکیلی را بی تقصیر جلوه دهند که اتفاقاً، بعضاً برخی از اعمال وکیلی را شاید ناشیانه نیز می‌دانند، اما مگر محمدعلی وکیلی تنها نماینده‌ای بوده است که درصدد معامله و استفاده از موقعیت خویش بر آمده است، چرا حملات صورت گرفته به وی بی رحمانه تر و پردامنه‌تر بوده است؟ 
این نگاه‌ها و برخی نگاه‌های دیگر که احیاناً از قلم افتاده‌اند نگاه‌های مخالف رفتن افشانی است. اما نگاه‌های موافق رفتن افشانی هم وجود دارد که احتمالاً مهم‌ترینشان نگاه قانونی یا به گمان عده‌ای نگاه آرمانی است که می‌گوید: بالاخره قانونی گذاشته شده است. برای این قانون نباید استثنأ قائل  شد و نباید با اضاف کردن تبصره و ماده روح قانون را خدشه دار کرد.
این نگاه در جواب کسانی که می گویند: چرا این اعتراضات برای کسانی که سال‌ها و اتفاقاً با سن زیاد بر صندلی‌ها تکیه داده‌اند و گاها خانوادگی بر کرسی‌های قدرت چمباتمه زده‌اند ایجاد نمی‌شود؟ پاسخ می‌دهند: ما باید اعتراض کنیم که چرا برای آقای فلان تبصره و استثنا قائل می‌شوید نه اینکه اعتراض کنیم چرا برای آقای افشانی استثنا قائل نمی‌شوید؟  و البته اینان دوباره پاسخ می‌شنوند: تردید نکنید اگر فردی چون قالیباف یا محسن هاشمی (به فرض بازنشسته بودن) به جای افشانی شهردار تهران می‌بود، خیلی زودتر از این‌ها استثنا را قائل شده بودند.
یک نگاه موافق دیگر (موافق رفتن افشانی) هم احتمالاً وجود دارد؛ یک نوع نگاه ناشی از دید منطقه‌ای (گرمسیری، سردسیری، گچسارانی، یاسوجی و ...) که از قضا و مایه تعجب اینکه اتفاقاً در سطح گردانندگان رسانه‌های استان کهگیلویه و بویراحمد معمولاً نمود و بروز پیدا می‌کند. کما اینکه در هفته‌های اخیر شاید در پست‌ترین سطح ممکن در یکی از کانال‌های استانی بروز پیدا کرد آنجا که در زیر عکس توییت یاشار سلطانی نوشتند " اعتراض یک خبرنگار به حاشیه سازی های شهردار بازنشسته و رفتنی تهران" که یک نوع ذوق زدگی بی حد را از رفتن و تحت فشار قرار گرفتن افشانی نمایان می‌کرد. هر چند شهامتشان در قبول و تصحیح اشتباه، با این توضیح که تیتر نوشته از ما نبوده است و ما تنها آن را بازنشر داده‌ایم و در واقع کپی - پیست کرده‌ایم، نیز باید دیده شود.
مخلص کلام اینکه، همه نگاه‌های توضیح داده شده که در بالا آمده‌اند، وجود دارند. اما این نیست که هر گروه فقط یک دلیل را برای خود داشته باشد و لاغیر. شاید کم یا بیش و با درصدهای متفاوت، یک شخص یک، دو، سه، چهار و یا حتی همه دلایل بالا را با هم داشته باشد. و آنگاه به جمع بندی حمایت از افشانی و یا رای به رفتن افشانی برسد.
اراده‌ای برای زدن یک قوم خاص وجود دارد؟
هر چند کم رنگ اما با توجه به نوع حمله‌هایی که به افشانی صورت گرفت، این فرضیه مطرح شد که نکند چون افشانی از یک قوم خاص است باید برود. صاحبان این فرضیه حمله‌های رسانه‌ای به صفدر حسینی و محمدعلی وکیلی را نیز به خاطر می‌آورند، تا بیش از پیش فرضیه‌شان قوت بگیرد که انگار اراده‌ای قدرتمند وجود دارد تا افرادی از یک قوم خاص به درجات بالاتری نرسند و این اراده، این طور می‌پسندد که چون فلان شخص از بهمان قوم می‌باشد، باید زده شود، باید برود. نه اینکه بخواهیم این فرض را دایی جان ناپلئونی تصور کنیم، اما می‌توان دلایلی را به یاد آورد که نشان می‌دهد این اراده خاص (که افرادی از یک قوم خاص باید بروند) حداقل به این شکل مطرح شده وجود ندارد.
درست است که بسیاری از واکنش‌ها با محوریت قوم گرایی ساماندهی می‌شود و کلید واژه حمله به افشانی "قوم گرایی" بوده است. اما برجسته کردن مسئله قوم گرایی حتماً معنایش این نیست که اینان دارند یک قوم خاص را می‌زنند بلکه می‌تواند حربه‌ای تعریف شود که برای زدن محمدعلی افشانی پیدا کرده‌اند. و بین این دو، تفاوت ریز اما بسیار مهمی است. تفاوتی که دو داستان و فرضیه متفاوت خلق می‌کند. کرسی شهرداری تهران خواستنی و مهم است، حتی شاید خواستنی‌تر از کرسی‌های وزارت. هر فردی که بر این کرسی بنشیند، خودی‌ها و غیرخودی‌هایی که به این صندلی چشم دارند، راه‌هایی پیدا می‌کنند برای زدن شخص نشته بر کرسی. خواه فرد نشسته بر کرسی قالیباف باشد خواه نجفی باشد یا افشانی. حربه انتقاد از قالیباف از یک مسیر می‌گذرد. حربه انتقاد از نجفی از مسیری دیگر. پس حربه انتقاد از افشانی نیز مسیری دارد. اما این، عمر دوام است که تفاوت ایجاد می‌کند و این تفاوت را بازی قدرت مدیریت می‌کند.
مخالفان هم مسیر قانونی رفتن شهردار تهران را پیدا کردند و هم راه تلاش برای استثناء قائل شدن برای وی را پرهزینه کردند. آن‌ها به هر دلیلی (چه منفعت شخصی، چه ضعف افشانی و چه هر دلیل دیگری) به این جمع بندی و نتیجه رسیده‌اند که شهردار فعلی تهران باید برود. بنابراین یکی از مهم‌ترین حربه‌هایشان را مسئله قوم گرایی قرار دادند. بخصوص اینکه بعضاً انتصاب‌های محمدعلی افشانی فضا را مطابق میل مخالفان، برای کوبیدن بر طبل قوم گرایی ترسیم می‌کرد.
امتیاز دیگری که مخالفان از این حربه گرفتند، این مورد حیاتی است که آنچنان فضا را سنگین کرده‌اند که حتی هم تباران محمدعلی افشانی که از قضا از اصلاح طلبان و دارای پتانسیل نزدیک شدن به افشانی بوده‌اند از ترس متهم شدن به قوم گرایی، در بهترین حالت سکوت می‌کنند.
توضیحات بالا وجود یک اراده خاص و قدرتمند را رد کرده‌اند اما احتمالاً نتوان وجود گاها حساسیت‌هایی را نادیده گرفت.
قدرت رسانه
در ابتدای نوشته اشاره داشتیم که واقعیت غیرقابل انکار این است که به دلایب مختلف ماندن افشانی برای اکثریت کهگیلویه و بویراحمدی‌ها مهم شده بود و مهم می‌باشد. البته منظور از این "اکثریت" نه افراد در قدرت هم استانی که بیشتر فعالان فرهنگی و سیاسی، خاصه نسل جوان می‌باشد.
مطمئناً اکثریت مردم ایران مسابقه فوتبال ایران – پرتغال در جام جهانی اخیر را مشاهده کرده‌اند. شما صحنه دویدن میلاد محمدی را به یاد بیاورید. همه انرژی‌اش را جمع کند. تمام توانش را به کار می‌گیرد. اما نمی‌شود. به توپ نمی‌رسد.
احتمالاً در مسائل مربوط به شهرداری تهران هر کدام از ما یک میلاد محمدی بوده‌ایم. حق محمد علی افشانی را ماندن می دانیم. حرص می‌خوریم. توییت می‌کنیم. کامنت می‌گذاریم. اما دیده نمی‌شویم. موجی به راه نمی‌افتد. تغییری پدید نمی‌آید. نتیجه‌ای حاصل نمی‌شود.
ما به هر دلیلی (امکانات، تخصص و ...) توانش را نداشته‌ایم، اگر هم استعداد و پتانسیاش را داشته‌ایم، تجربه‌اش را نه.
آنچنان فضا سنگین شد که هم استانی‌های رسانه‌ای‌مان در سطح کشوری، از ترس متهم شدن به قوم گرایی حداکثر کاری که از دستشان بر می‌آمد و می‌آید سکوت بوده و است. ابتکار (محمد علی وکیلی)، همدلی (ولی الله شجاع پوریان)، ایرنا (سید ضیا هاشمی) و ... را از نظر بگذرانید. (چون اشاره به سکوت روزنامه ابتکار صورت گرفت و در جاهای دیگر نوشته نیز نام محمدعلی وکیلی مورد اشاره قرار گرفت، ناقص گفته‌ایم اگر به تلاش‌های وی در جریان "استفساریه مستثنی شدن شهردار تهران" اشاره نشود، تلاش‌هایی که وکیلی می‌دانست احتمالاً برایش حساسیت‌ها و هزینه‌هایی نیز به همراه دارد. در این مورد خاص عملکرد دیگر نمایندگان هم استانی نیز قابل بررسی می‌باشد.)
اشاره داشتیم؛ حداکثر کاری که هم استانی‌های رسانه‌ای در سطح کشور از دستشان برآمد سکوت بود. چه اینکه اتفاقاً توسط برخی از آنها (حالا به هر دلیل منطقی یا غیر منظقی ای) حملاتی به افشانی صورت گرفت. هر چند آنها نیز احتمالاً به دلیل درخواست دوستانشان، سرانجام همان سکوت کردن را ترجیح دادند.
این اشارات پایانی و به این شکل، ممکن است خواننده را به اشتباه به این تصور سوق دهد که انگار نویسنده این سطور انتظارش این بوده است که همه هم استانی‌ها بدون استثنا از محمدعلی افشانی، تنها به دلیل هم استانی بودن حمایت کنند. خیر! پاسخ قاطع نگارنده خیر است. بخصوص اینکه ظاهراً صحبت غالب این است که افشانی در برخی موارد، مانند: انتصاب‌هایش، مدیریت روابطش با امینی و همدل کردن نیروهایی که پتانسیل همراهی کردن با وی را داشته‌اند، کم نقص عمل نکرده است. بخصوص اینکه عده‌ای عملکرد تیم رسانه‌ای وی را در ضعیف‌ترین حد ممکن می‌دانند.
به هر حال، افشانی اصلاح طلب است. از اعضای حزب اعتماد ملی و از چهره‌های نزدیک به شیخ محصور می‌باشد. به عنوان یک مدیر با تجربه، توانمند و البته موفق شناخته می‌شود. پس همه شرایط برای حمایت کردن از وی فراهم است. اتفاقاً با همین پشتوانه به کمک امینی به خیابان بهشت پا گذاشت. بنابراین شواهد و دلایل موجود نشان می‌دهند که هم استانی‌ها به ماندن افشانی بی میل نبوده‌اند. پس بی راه نیست اگر بگوییم: ما حرص خوردیم. تلاش کردیم. مشت‌ها را گره کردیم. دندان‌ها را به هم فشردیم. اما (چه افشانی بماند چه برود) واقعیت این است که حداقل در تجربه اخیر؛ ما، میلاد محمدی در بازی ایران – پرتغال بودیم.
این نوشته به پایان خود رسید، اما خیابان بهشت هست سید محمدعلی افشانی نیز. بازی خیابان بهشت همچنان ادامه دارد.
---------------------------------
نصرالدین پارسه
نام شما

آدرس ايميل شما

شاهین
Iran, Islamic Republic of
صیادانی هستن که میشینن تا شخصیتی از دیار لُر حرکتی کند و از جایگاهش پایین بکشند حتی اگه تبصره ای به قانون قابل تغیر اضافه کنن به محض از پای افتادن طعمه.همان تبصره محو میشود ما میمانیم و تحقیر هزارسالمان در کشور خودمان. اگه افشانی باید برود ظلم زیر سلطه تهران را پذیرا نیستیم
گچساران
Iran, Islamic Republic of
بعد از احمدی نژاد که از شهرداری تهران به ریاست جمهوری رسید این پست اهمیت زیادی تری پیدا کرد و قالیباف به پشتوانه همین پست کاندید ریاست جمهوری شد. چون نوعی ریاست جمهوری در ابعاد کوچک به حساب میاد برای همین خیلی ها روی اون حساب باز کردند تا با ارائه یک کارنامه خوب در شهرداری تهران به ریاست جمهوری دور بعد برسند
شهروند
Iran, Islamic Republic of
بودن یا نبودن ایشان فرقی نمی کند برای همان قوم خاص
هم استانی
Iran, Islamic Republic of
دوست دارم فقط جهت اطلاعتون بدونید در جشنواره چهارسوق، آقای افشانی در شبی که برنامه متعلق به خوزستان بود شرکت کرد و سخنرانی کرد و خود را خوزستانی معرفی کرد و در شب متعلق به کهگیلویه و بویر احمد شرکت هم نکرد. لذا بیخود سنگش را بعنوان هم استانی به سینه نزنید که ایشان خود را کهگیلویه و بویراحمدی نمیداند.
Iran, Islamic Republic of
من دارم میون آدمکها میمیرم تو داری از پری ها واسه من قصه میگی ؟افشانی بماند یا نماند فقط تاثیرش برای بستگان و نزدیکانش هست چه شهردار دهدشت یا تهران مردم‌ نون شب ندارند بخورند داستان افشانی چه دردی را دوا میکند عزیز دل برادر همان مردمی که با رای دادن به حضرات به نون و نوا رسیدند دل خوش سیری چند؟
Iran, Islamic Republic of
برادر عزیز چرا.غ بر ده ماه هست که یک شهر مکانیزه مثل تهران را در دست آقای افشانی قرار داده اند اما هیچ طرح و برنامه جدیدی از جانب ایشان و تیمشان را در شهر تهران ندیده ایم. از طرف دیگر چیدمان و جذب نیرو توسط ایشان کاملا مشخص میکند که هیچ توجهی به شایسته سالاری ندارند و کاملا قومیتی عمل میکنند .قومیتی عمل کردن ایشان نیز فقط معطوف به تعدادی ژن خوب میباشد مانند سید م ت .ه با سن کم و تجربه اندک پست کلان در شهرداری تهران گرفتند. آقای افشانی اگر به فکر جوانان بیکار لر زبان بودند مانند سازمان میوه و تره بار کلان شهر تهران که اکثریت مطلق نیروهای آن از کردهای شهر قروه تشکیل شده است جوانان بیکار لر را نیز بدین شکل به کار میگماشتند نه اینکه تعدادی ژن خوب را بدون داشتن توانایی و تجربه در شهرداری تهران پست مدیریتی میدادند.
ضمنا ماجرای بهره برداری از سفره انقلاب که توسط دختر سید صفدر حسینی مطرح شد و نیز . عنوان دکتر توسط دختر سید صفدر و ماجرای بالغ بر هزار واحد آپارتمان توقیف شده در صدرای شیراز هیچ جای دفاع برا.
ضمنا آقای .هنوز توضیح قانع کننده ای در مورد شرکتهای. با سن کم در شرکت دوده پارس و نیز پست های مدیرعاملی برادرانش نداده اند.
بنده به عنوان یک ایرانی لر زبان دوست ندارم که هم زبانانم از راه های فراقانونی از انواع رانتها بهره مند شوند و کودکی در سیستان و بلوچستان مدرسه نداشته باشد و زیر کپر درس بخواند.
Iran, Islamic Republic of
سن شما بالا است دیگر پیرشده ای باید بروید بگزارید جوانلن بیکار مشغول شوند
پورقهرمان
Iran, Islamic Republic of
متن جالبی بود و نزدیک به واقعیت اما ضعف تفکر و کارایی اقای افشانی جایی برای دفاع از او نگذاشته،بودن یا نبودنش هم تاثیری برای قومش نداره مطمئینا خیلی ها در تهران قومیت او نمی دانند
رحمن
Iran, Islamic Republic of
خدا رو شکر که سیطره لرهای بی توجه به لر ها داره به پایان میرسه
من لر هستم و همشهری شما اما خداوکیلی عملکرد فوق العاده ضعیف تقوی نژاد در سازمان مالیاتی را بررسی کنید . برای لر ها چکار کرده است . از روزی که آمده سایه یاس و نومیدی برسر لرها خیمه زده و از ت مقام و موقعیت خودش حتی حاضر نیست با لر ها ملاقات کند . او حتی همه اختیارات جناب اقای حاج نادر جنتی رامحدود نموده است . اگر لر ها این هستند همان بهتر که نباشند . در زمانی که مدیریت سازمان امور مالیاتی در دست غیر لر ها بود هیچ حقی از ما ضایع نمی شد . ما ارزویمان این است که هر چه سریعتر سید کامل برود و سازمان مالیاتی نجات بیابد . باور کنید آرزوی همه لر ها این است که روزی بیاید و ایشان نباشد . ضعیف . فقط و فقط به فکر خودش و صندلی خودش و موقعیت آینده خودش . لر ور قاموس . از موقعیت فعلی برای رسیدن به آینده ای بهتر سودای اوست . او در یک کلام به ارمان لر ه. از نام لر. و پشتوانه قوم بزرگ لر را فدای مطامع خویش کرده است . رسانه های عزیز تو را خدا کمتر گاف این افراد .را بزنید و لاف ... این ها. لر را خدشه دار نموده اند . کدام لر بغیر از عده ای خاص که منافعی برای هم دارند اینها را می شناسند و یا اینها کداملر را به حضور می پذیرند .
تحلیلگر منصف
Iran, Islamic Republic of
چنین نوشتاری مایه ی تعجب است! به هر حال با توجه به جریان های سیاسی کشور موضع گیری هایی هم وجود دارد متاسفانه هرگاه گروهی یا فردی کم می آورند مسئله قومیت را مطرح می کنیم و این خود بزرگترین ضربه به همان قوم می باشد کما اینکه در شیراز و مسئله استانداری فارس افشانی از این حربه استفاده کرد و بزرگترین ضربه را به قوم خودش زد و گرنه لر و فارس یک قومند بچه های کازرون را در مقابل نورآباد قرار داد که هر دو لر هستند به هر حال بچه های استان فارس هم حق داشتند که بگویند استاندار ما باید بومی از استان فارس باشد مثلا نورآبادی باشد به چه حقی ما باید مسئله لر و فارس را مطرح کنیم! حالا مسئله قانون بازنشستگی است باز هم عده ای مسئله قومیت و لر بودن را مطرح می کنند و فکر می کنند همان طور که در فارس موفق بودند اینجا هم موفق می شوند! یا صفدر حسینی که آن مشکلات را داشت باز ما بگوییم به خاطر لر بودن است! هرچند خود صفدر حسینی گفته من لر نیستم! و این دو نفر هم هیچ خدمتی برای قوم لر نکرده اند سهم لر را خوردند! نتیجه : با این کارها فقط به قوم لر به دست خودمان ضربه می زنیم و گرنه به خاطر لر بودن با افشانی و صفدر حسینی برخورد نشده بلکه نتیجه اعمال خودشان ست.
Germany
اصلا متن رو خوندین؟ متن هم همین حرف های شما رو زده.
بابکان
Iran, Islamic Republic of
ایگوم نیابو جر کُچُکی کنیم؟ بنظرم بهتر نتیجه بگریم. من تهرون صدای شِرِپَه کُچُکَه راس کنیم، اوسو دیه یکی نیتره ورمون ویسه و بگو بالای چشمتون ابرویه. تهرونی یل خو نیترن کُچُک بندازن. همشون دسته اینن من سر و فرار ایکنن. اول از همه بی کیفار بیوفتیم و دنبال.خدا دونه ای من دو شُونِش (مازه اش) جی کُچُک داره. باید چُل چینش کنی. گَر بزنی من پشتش دیه سیل و پشت سرش نیکنه و عمراً اگر نوم افشانی یا یه لر دیه نه و بدی بیاره.
آشنا
Iran, Islamic Republic of
بودن یا نبودن افرادی مانند صفدر حسینی ، افشانی و وکیلی برای قوم لر هیچ . صفدر حسینی از همه قدیمی تره در نظام پیشنهاد می کنم یک سری به زادگاه ایشان بزنید بینید ایا کاری کرده یا نکرده .. این همه محرومیت نشانه چیست ؟ . فردی مثل صفدر حسینی که الان دخترش در مجلس حضور دار. باباش گفته حقمون بود از سفره انقلاب برداشتیم سهم زادگاه صفدر حسینی از سهم انقلاب چیست ایا می شود گفت که همه حق مردمان فقیر و .. زادگاه صفدر حسینی از سفره انقلاب را او و خانواده اش ...
احمد
Iran, Islamic Republic of
من خودم لرهستم واز خصوصیات لرها حق گویی و صراحت لهجه بوده و هست . اتفاقا در هیچ حکومتی به اندازه جمهوری اسلامی به لرها توجه نشده است . قانونی تصویب شده شامل همه شده افشانی هم مثل بقیه .
تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

تخریب یا نقد مجلس یازدهم؟!

هر چه مجلس کوتاه بیایید، دیگران او را به گوشه رینگ برده و مورد ضرباتی قرار می‌دهند. تخریب‌گران ...
اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

اختلال عاطفی فصلی؛ از علائم تا درمان

باور بر این است که اختلال عاطفی فصلی به دلیل اختلال در ریتم شبانه روزی بدن رخ می دهد....
سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

سبقت «واکسن آنفولانزا» از «دنا پلاس»

رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در مصاحبه‌اش اشاره کرد که از 16 میلیون واکسن آنفولانزای ...
1