کبنا ؛در قرآن که کتاب آسمانی ما مسلمانان است،جایگاه زن به گونه ای زیبا در قالبهای فصاحتی، بلاغتی، هنری، و فرهنگی بیان گردیده که هر انسانی را شگفت زده می نماید،
عظمت و جایگاه زن در فرهنگ والای قرآن
قرآن زن را همان گونه می بیند که در طبیعت هست. از این رو هماهنگی کامل میان فرمان های قرآن و فرمان های طبیعت برقرار است. در واقع زن و مرد دو ستاره اند در دو مدار مختلف و هر کدام باید در مدار خود و فلک خود حرکت نمایند " نه خورشید را سزد که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند" (سوره یس آیه 40)
پس شرط اصلی سعادت هر یک از زن و مرد و در حقیقت جامعه بشری این است که دو جنس، هر یک در مدار خویش به حرکت خود ادامه بدهند.
آزادی و برابری آنگاه سود می بخشد که هیچ کدام از مدار و مسیر طبیعی و فطری خویش خارج نگردند. آنچه در هر جامعه ای ناراحتی آفریده است قیام بر ضد فرمان فطرت و طبیعت است.
عدم توجه به وضع طبیعی و فطری زن، موجب پایمال شدن حقوق او می گردد. اگر مرد در برابر زن جبهه ببندد و بگوید تو یکی و من یکی، کارها، مسئولیت ها، بهره ها، پاداش ها، کیفرها، همه باید متشابه و هم شکل باشد، در این صورت زن در کارهای سخت و سنگین باید با مرد شریک شود و به فراخور نیروی کارش مزد بگیرد، توقع احترام و حمایت از مرد نداشته باشد، تمام هزینه های زندگی خودش را بر عهده بگیرد و در هزینه فرزندان با مرد شرکت داشته باشد و ... که در این وقت است که زن در وضع سختی قرار خواهد گرفت، زیرا نیروی کار تولید زن بالطبع کمتر از مرد است و استهلاک ثروتش بیشتر.
پس با در نظر گرفتن وضع طبیعی و فطری هر یک از زن و مرد، با توجه به تساوی آنها در انسان بودن و حقوق مشترک انسانها، زن را در وضع بسیار مناسبی قرار می دهد که نه شخصش کوبیده شود و نه شخصیتش. پس در زمینه احیای حقوق زن دیدگاهی که طبیعت را راهنمای خود قرار دهد در نهضت حقوق زن به معنی واقعی موفق خواهد شد.
ما در این مقاله سعی داریم به برخی از حقوق زن با توجه به آیات قرآن اشاره کنیم:
حکم جایگاه زن در قرآن
حق اول:زندگی
قرآن در سوره الشمس می فرماید:«إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» وقتی نور خورشید گرفته شد، «وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ» وقتی نور ستاره ها تمام شد، صحنه قیامت را می گوید «وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ» وقتی کوه ها از دل زمین کنده و براه افتاد، «وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ» وقتی سرمایه ها را رها کردند و تعطیل شد، شترهای سرخ پوستی که سرمایه آن زمان بوده «وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ» وقتی دریاها به جوش آمد. «وَإِذَا الْمَوْوُودَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکویر 9- 1)
سۆال می شود که به کدام گناه دختران را زنده به گور کردید؟ یعنی حتی دختر کافر را هم کسی حق ندارد زنده بگور کند.
حق دوم:آموزش
از نظر اسلام زن ها حق دارند آموزش ببینند «طلب العلم فریضة علی کلّ مسلم و مسلمة».
حق سوم:آبرو
آبروی زن و مرد مهم است. اما خدا برای زن ها حساب جداگانه باز کرده، می فرماید:«إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُوْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» (نور 23)
آنهایی که به زنان پاکدامن تهمت می زنند و می گویند:او دوست دارد، او رفیق دارد، او با فلان مرد آشناست، آنهایی که به زنان آبرومند تهمت می زنند، در دنیا و آخرت از رحمت حق به دور هستند.
حق چهارم:نظارت
گاهی وقت ها می گویند:زن که حرف نمی زند! قرآن می فرماید:«وَالْمُوْمِنُونَ وَالْمُوْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ» (توبه 71)
تمام مردان و زنان با ایمان، همه بر هم ولایت دارند. یعنی یک دختر 9 ساله که به تکلیف می رسد بر مردها ولایت دارد و می تواند امر به معروف و نهی از منکر کند.
حق پنجم:تجلیل در تاریخ
قرآن گاهی می فرماید:«وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ» (مریم 41)
گاهی می فرماید:«وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ» (مریم 16)
پیغمبر! تاریخ ابراهیم را فراموش نکنی؟ پیغمبر! تاریخ مریم را فراموش نکنی؟ تاریخ زن نمونه و قهرمان همانند تاریخ مرد نمونه و قهرمان در قرآن بیان شده است.
حق ششم:الگو بودن
آیا زن الگوی مردها است یا الگوی زن ها؟ قرآن کریم می فرماید:الگوی هر دو تا است.
و یک مثل و یک نمونه بیان می کند «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ» (تحریم 11) خدا برای تمام زنان و مردان تاریخ نمونه بیان کرده است. این نمونه «زن فرعون» است.
قرآن زن را همان گونه می بیند که در طبیعت هست.
حق هفتم:شخصیت
آیا می شود زن را مسخره کرد؟ قرآن می فرماید:«لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ ...» قومی قومی دیگر را مسخره نکند. شاید آن کسی که تو او را مسخره می کنی از تو بهتر باشد. بعد می فرماید:«وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء» (حجرات 11) زنی هم حق ندارد زنی را مسخره کند. شخصیت هر کسی محترم است.
حق هشتم:مسکن
قرآن می فرماید:«أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنتُم مِّن وُجْدِکُمْ» (طلاق 6)
به خانم ها مسکن بدهید همانطور که خودتان مسکن دارید. این طور نباشد که اتاق خوب را خودت برداری و اتاق غیر مطلوب را به او بدهی! صندلی نرم را خودت برداری و صندلی خراب را به او بدهی! آقا روی فرش بنشیند و خانم روی موکت! جایگاهشان باید مثل هم باشد.
حق نهم:آزادی
قرآن می فرماید:اگر نمی توانید با زن ها سازش کنید طلاقشان بدهید.
«الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ» (بقره 229)
یعنی طلاق (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد) دو مرتبه است (و در هر مرتبه) باید به طور شایسته همسر خود را نگهداری کند (و آشتی نماید) یا با نیکی او را رها سازد.
حق مرد نسبت به زن تنها در مورد استمتاع است و وظایفی همچون غذا درست کردن، لباس شستن، نظافت خانه را تأمین کردن و ... که عرفاً متداول شده است از وظایف اخلاقی زنان است نه حقوق مردان و لذا وقتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کارها را برای حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام تقسیم کردند، فرمودند:کارهای داخل خانه مثل نان پختن، گندم یا جو آسیاب کردن، نظافت محیط خانه و بچه داری با شماست و تهیه هیزم، آب آوردن و لوازم و مایحتاج منزل را تهیه کردن و ... بر عهده امیرالمۆمنین علیه السلام است. سپس حضرت فاطمه علیها السلام این جمله را فرمودند که باید سرمشق همه زنان مۆمن باشد:«لا یعلم انّ اللَّه ما داخلنی من السّرور فی هذا الامر» کسی جز خدا نمی داند که چقدر از این برنامه خوشحال شدم. (بحارالانوار 10/ 24- 25)
حق دهم:نفقه
عن ابی عبداللَّه علیه السلام قال:«خمسة لا یعطون من الزّکوة شیئاً:الاب و الامّ و الوالد و المملوک و المرآة و ذلک انّهم عیاله لآزمون له». (وسایل الشیعه 15/ 227 باب الکتاب النکاح)
قرآن کریم می فرماید:«لِیُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ ...» (طلاق 7)
هر مردی باید نفقه همسرش را به اندازه توانایی خود بدهد.
حق یازدهم:مهر
قرآن کریم می فرماید:مهر زنان را (به طور کامل) به عنوان یک عطیه (الهی) به آنان بپردازید ولی اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند حلال و گوارا مصرف کنید «وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنِیئًا مَّرِیئًا». (نساء 4)
منبع: نمناک
عظمت و جایگاه زن در فرهنگ والای قرآن
قرآن زن را همان گونه می بیند که در طبیعت هست. از این رو هماهنگی کامل میان فرمان های قرآن و فرمان های طبیعت برقرار است. در واقع زن و مرد دو ستاره اند در دو مدار مختلف و هر کدام باید در مدار خود و فلک خود حرکت نمایند " نه خورشید را سزد که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند" (سوره یس آیه 40)
پس شرط اصلی سعادت هر یک از زن و مرد و در حقیقت جامعه بشری این است که دو جنس، هر یک در مدار خویش به حرکت خود ادامه بدهند.
آزادی و برابری آنگاه سود می بخشد که هیچ کدام از مدار و مسیر طبیعی و فطری خویش خارج نگردند. آنچه در هر جامعه ای ناراحتی آفریده است قیام بر ضد فرمان فطرت و طبیعت است.
عدم توجه به وضع طبیعی و فطری زن، موجب پایمال شدن حقوق او می گردد. اگر مرد در برابر زن جبهه ببندد و بگوید تو یکی و من یکی، کارها، مسئولیت ها، بهره ها، پاداش ها، کیفرها، همه باید متشابه و هم شکل باشد، در این صورت زن در کارهای سخت و سنگین باید با مرد شریک شود و به فراخور نیروی کارش مزد بگیرد، توقع احترام و حمایت از مرد نداشته باشد، تمام هزینه های زندگی خودش را بر عهده بگیرد و در هزینه فرزندان با مرد شرکت داشته باشد و ... که در این وقت است که زن در وضع سختی قرار خواهد گرفت، زیرا نیروی کار تولید زن بالطبع کمتر از مرد است و استهلاک ثروتش بیشتر.
پس با در نظر گرفتن وضع طبیعی و فطری هر یک از زن و مرد، با توجه به تساوی آنها در انسان بودن و حقوق مشترک انسانها، زن را در وضع بسیار مناسبی قرار می دهد که نه شخصش کوبیده شود و نه شخصیتش. پس در زمینه احیای حقوق زن دیدگاهی که طبیعت را راهنمای خود قرار دهد در نهضت حقوق زن به معنی واقعی موفق خواهد شد.
ما در این مقاله سعی داریم به برخی از حقوق زن با توجه به آیات قرآن اشاره کنیم:
حکم جایگاه زن در قرآن
حق اول:زندگی
قرآن در سوره الشمس می فرماید:«إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» وقتی نور خورشید گرفته شد، «وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ» وقتی نور ستاره ها تمام شد، صحنه قیامت را می گوید «وَإِذَا الْجِبَالُ سُیِّرَتْ» وقتی کوه ها از دل زمین کنده و براه افتاد، «وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ» وقتی سرمایه ها را رها کردند و تعطیل شد، شترهای سرخ پوستی که سرمایه آن زمان بوده «وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ» وقتی دریاها به جوش آمد. «وَإِذَا الْمَوْوُودَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکویر 9- 1)
سۆال می شود که به کدام گناه دختران را زنده به گور کردید؟ یعنی حتی دختر کافر را هم کسی حق ندارد زنده بگور کند.
حق دوم:آموزش
از نظر اسلام زن ها حق دارند آموزش ببینند «طلب العلم فریضة علی کلّ مسلم و مسلمة».
حق سوم:آبرو
آبروی زن و مرد مهم است. اما خدا برای زن ها حساب جداگانه باز کرده، می فرماید:«إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُوْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ» (نور 23)
آنهایی که به زنان پاکدامن تهمت می زنند و می گویند:او دوست دارد، او رفیق دارد، او با فلان مرد آشناست، آنهایی که به زنان آبرومند تهمت می زنند، در دنیا و آخرت از رحمت حق به دور هستند.
حق چهارم:نظارت
گاهی وقت ها می گویند:زن که حرف نمی زند! قرآن می فرماید:«وَالْمُوْمِنُونَ وَالْمُوْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاء بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ» (توبه 71)
تمام مردان و زنان با ایمان، همه بر هم ولایت دارند. یعنی یک دختر 9 ساله که به تکلیف می رسد بر مردها ولایت دارد و می تواند امر به معروف و نهی از منکر کند.
حق پنجم:تجلیل در تاریخ
قرآن گاهی می فرماید:«وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ» (مریم 41)
گاهی می فرماید:«وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ» (مریم 16)
پیغمبر! تاریخ ابراهیم را فراموش نکنی؟ پیغمبر! تاریخ مریم را فراموش نکنی؟ تاریخ زن نمونه و قهرمان همانند تاریخ مرد نمونه و قهرمان در قرآن بیان شده است.
حق ششم:الگو بودن
آیا زن الگوی مردها است یا الگوی زن ها؟ قرآن کریم می فرماید:الگوی هر دو تا است.
و یک مثل و یک نمونه بیان می کند «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ» (تحریم 11) خدا برای تمام زنان و مردان تاریخ نمونه بیان کرده است. این نمونه «زن فرعون» است.
قرآن زن را همان گونه می بیند که در طبیعت هست.
حق هفتم:شخصیت
آیا می شود زن را مسخره کرد؟ قرآن می فرماید:«لَا یَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ ...» قومی قومی دیگر را مسخره نکند. شاید آن کسی که تو او را مسخره می کنی از تو بهتر باشد. بعد می فرماید:«وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء» (حجرات 11) زنی هم حق ندارد زنی را مسخره کند. شخصیت هر کسی محترم است.
حق هشتم:مسکن
قرآن می فرماید:«أَسْکِنُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ سَکَنتُم مِّن وُجْدِکُمْ» (طلاق 6)
به خانم ها مسکن بدهید همانطور که خودتان مسکن دارید. این طور نباشد که اتاق خوب را خودت برداری و اتاق غیر مطلوب را به او بدهی! صندلی نرم را خودت برداری و صندلی خراب را به او بدهی! آقا روی فرش بنشیند و خانم روی موکت! جایگاهشان باید مثل هم باشد.
حق نهم:آزادی
قرآن می فرماید:اگر نمی توانید با زن ها سازش کنید طلاقشان بدهید.
«الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِیحٌ بِإِحْسَانٍ» (بقره 229)
یعنی طلاق (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد) دو مرتبه است (و در هر مرتبه) باید به طور شایسته همسر خود را نگهداری کند (و آشتی نماید) یا با نیکی او را رها سازد.
حق مرد نسبت به زن تنها در مورد استمتاع است و وظایفی همچون غذا درست کردن، لباس شستن، نظافت خانه را تأمین کردن و ... که عرفاً متداول شده است از وظایف اخلاقی زنان است نه حقوق مردان و لذا وقتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کارها را برای حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام تقسیم کردند، فرمودند:کارهای داخل خانه مثل نان پختن، گندم یا جو آسیاب کردن، نظافت محیط خانه و بچه داری با شماست و تهیه هیزم، آب آوردن و لوازم و مایحتاج منزل را تهیه کردن و ... بر عهده امیرالمۆمنین علیه السلام است. سپس حضرت فاطمه علیها السلام این جمله را فرمودند که باید سرمشق همه زنان مۆمن باشد:«لا یعلم انّ اللَّه ما داخلنی من السّرور فی هذا الامر» کسی جز خدا نمی داند که چقدر از این برنامه خوشحال شدم. (بحارالانوار 10/ 24- 25)
حق دهم:نفقه
عن ابی عبداللَّه علیه السلام قال:«خمسة لا یعطون من الزّکوة شیئاً:الاب و الامّ و الوالد و المملوک و المرآة و ذلک انّهم عیاله لآزمون له». (وسایل الشیعه 15/ 227 باب الکتاب النکاح)
قرآن کریم می فرماید:«لِیُنفِقْ ذُو سَعَةٍ مِّن سَعَتِهِ وَمَن قُدِرَ عَلَیْهِ رِزْقُهُ فَلْیُنفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ ...» (طلاق 7)
هر مردی باید نفقه همسرش را به اندازه توانایی خود بدهد.
حق یازدهم:مهر
قرآن کریم می فرماید:مهر زنان را (به طور کامل) به عنوان یک عطیه (الهی) به آنان بپردازید ولی اگر آنها چیزی از آن را با رضایت خاطر به شما ببخشند حلال و گوارا مصرف کنید «وَآتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَکُمْ عَن شَیْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَکُلُوهُ هَنِیئًا مَّرِیئًا». (نساء 4)
منبع: نمناک