تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۹:۵۲
کد مطلب : ۴۰۹۲۴۲
در نشست هنرمندان با شهردار یاسوج چه گذشت؟
یاسوج از نگاه هنرمندان؛ آدمهای بیسلیقه تیشه برداشتهاند و به ریشه بلوطها زدند
۰
کبنا ؛نشست شهردار یاسوج با هنرمندان رشته تجسمی در محل هتل آزادی یاسوج برای ارائه راهکار جهت المانهای شهری برگزار شد.
در این نشست که تعداد کثیری از هنرمندان و حضور داشتند هر یک نقطه نظرات خود را در زمینههای مختلف ارائه کردند و و در این بین از وجود برخی کارهای غیر کارشناسی در شهر یاسوج انتقاد کردند که در انتها شهردار یاسوج پاسخگوی انتقادات آنها بود.
یکی از هنرمندان در این نشست گفت که شهر یاسوج پر از مناظر طبیعی است و دیگر نیازی نبود که بر روی در و دیوارهای آن عکس کوه و جنگل و درخت کشیده شود و این کار منطقی نیست.
وی گفت: چرا در شهر یاسوج نباید از تجربیات در مرکز استان نزدیک به این شهر یعنی شیراز و اصفهان استفاده شود و رفت و آمدها در فضای شهری تاثیر داشته باشد.
این هنرمند نصب بیلیبوردها را در شهر کاری اشتباه دانست که باید آنها را در معابر بیرون از شهر نصب کرد چرا که خلاقیت بصری میگوید این کار اشتباه است و شهر را بسیار زمخت کرده است.
وی از سر بلند کردن المانهای بی ریخت طی سالهای گذشته در شهر یاسوج انتقاد کرد که نمونه آن در فلکه معلم و همچنین در فلکه هفتم تیر است که بنا به گفته این هنرمند اگر میشد همه آنها را با تبر خورد میکردم.
مولایی هنرمند تجسمی گفت: که هیچ کدام از المانهای شهری محتوا ندارند و جانمایی خوبی انجام نشده است و با محیط زیست هم ارتباطی ندارند.
یکی دیگر از انتقادات در خصوص فلکه ساعت بود که آن را از بین بردند و هویتی را از شهر گرفتند که باید در همان محل فلکه ساعت را احیا کرد.
از دیگر انتقادات این بود که تیم تخصصی در سازمان زیباسازی شهر یاسوج وجود ندارد و باید در کنار مسؤولان این معاونت تعدادی هنرمند هم وجود داشته باشند و نظر بدهند.
یکی از هنرمندان در انتقاد به برخی از المانهای شهر یاسوج به فلکه دفاع مقدس و کار غیر کارشناسی در آن اشاره کرد و حرف خواهرزاده کوچک خود را عنوان کرد که میگفت دایی جان چرا این سرباز در فلکه از تانک جثهای بزرگتر دارد.
از هنرمندان تجسمی به وضعیت نقاشیها و رنگآمیزیها در سطح شهر یاسوج اشاره کرد که توسط کارشناسان طراحی و رنگآمیزی نشده است و در همین خصوص گفت که شنیدهایم برای این که پول خرج نشود یک نفر زندانی شبها این کار را انجام میداده و روزها به زندان میرفته است؟!.
وی به میدانی که المان بنام در آن نصب شده و همچنین پرندههایی که در المان فلکه هفتم تیر نصب شده اشاره کرد که حتی بچههای کوچک هم حسی به آن ندارند تا چه رسد به هنرمندان.
این هنرمند جهان بدون گرافیک را شهر یاسوج دانست و گفت: اینجا شهری است که برای زیبایی هیچ اتفاقی در آن نیفتاده است.
نبود مکانی برای جشنوارهها و برنامهها و نبود فرهنگسرا و مکانی که شهر را از بیرویه بودن خارج کند از دیگر موضوعاتی بود که توسط هنرمندان تجسمی در نشست با نستهن مقدم شهردار یاسوج عنوان شد.
ندادن سواد بصری به مردم شهر از رهگذر المانهایی که وجود دارد از دیگر موضوعاتی بود که هنرمندان تجسمی در این نشست عنوان کردند برای نمونه آنها میگفتند که فلکه کهتور چه سواد بصری به رهگذران و عابران و شهروندان میدهد.
دیگر هنرمند تجسمی هم میگفت که شهر یاسوج روزی به شهر ایزوگامهای نقرهای تبدیل شده بود و اکنون شهر پیژامههاست که رنگهای بنفش و زرد و نارنجی در آن به کار رفته که به درد بستر شهری نمیخورد.
اما خانم طاهری حرفهایی متفاوتتر از سایر دوستان هنرمندش میزد او از موزه شهر یاسوج به عنوان آپارتمانی یاد کرد که هیچ سنخیتی با موزه ندارد این هنرمند معتقد است همان کسانی که تیشه برداشتند و به ریشه بلوطها در آن نقطه از شهر زدند حتما آدمهای بی سلیقهای بودند که این گونه موزهای ساختهاند و هیچ شباهتی با موزه ندارد.
در این نشست که تعداد کثیری از هنرمندان و حضور داشتند هر یک نقطه نظرات خود را در زمینههای مختلف ارائه کردند و و در این بین از وجود برخی کارهای غیر کارشناسی در شهر یاسوج انتقاد کردند که در انتها شهردار یاسوج پاسخگوی انتقادات آنها بود.
یکی از هنرمندان در این نشست گفت که شهر یاسوج پر از مناظر طبیعی است و دیگر نیازی نبود که بر روی در و دیوارهای آن عکس کوه و جنگل و درخت کشیده شود و این کار منطقی نیست.
وی گفت: چرا در شهر یاسوج نباید از تجربیات در مرکز استان نزدیک به این شهر یعنی شیراز و اصفهان استفاده شود و رفت و آمدها در فضای شهری تاثیر داشته باشد.
این هنرمند نصب بیلیبوردها را در شهر کاری اشتباه دانست که باید آنها را در معابر بیرون از شهر نصب کرد چرا که خلاقیت بصری میگوید این کار اشتباه است و شهر را بسیار زمخت کرده است.
وی از سر بلند کردن المانهای بی ریخت طی سالهای گذشته در شهر یاسوج انتقاد کرد که نمونه آن در فلکه معلم و همچنین در فلکه هفتم تیر است که بنا به گفته این هنرمند اگر میشد همه آنها را با تبر خورد میکردم.
مولایی هنرمند تجسمی گفت: که هیچ کدام از المانهای شهری محتوا ندارند و جانمایی خوبی انجام نشده است و با محیط زیست هم ارتباطی ندارند.
یکی دیگر از انتقادات در خصوص فلکه ساعت بود که آن را از بین بردند و هویتی را از شهر گرفتند که باید در همان محل فلکه ساعت را احیا کرد.
از دیگر انتقادات این بود که تیم تخصصی در سازمان زیباسازی شهر یاسوج وجود ندارد و باید در کنار مسؤولان این معاونت تعدادی هنرمند هم وجود داشته باشند و نظر بدهند.
یکی از هنرمندان در انتقاد به برخی از المانهای شهر یاسوج به فلکه دفاع مقدس و کار غیر کارشناسی در آن اشاره کرد و حرف خواهرزاده کوچک خود را عنوان کرد که میگفت دایی جان چرا این سرباز در فلکه از تانک جثهای بزرگتر دارد.
از هنرمندان تجسمی به وضعیت نقاشیها و رنگآمیزیها در سطح شهر یاسوج اشاره کرد که توسط کارشناسان طراحی و رنگآمیزی نشده است و در همین خصوص گفت که شنیدهایم برای این که پول خرج نشود یک نفر زندانی شبها این کار را انجام میداده و روزها به زندان میرفته است؟!.
وی به میدانی که المان بنام در آن نصب شده و همچنین پرندههایی که در المان فلکه هفتم تیر نصب شده اشاره کرد که حتی بچههای کوچک هم حسی به آن ندارند تا چه رسد به هنرمندان.
این هنرمند جهان بدون گرافیک را شهر یاسوج دانست و گفت: اینجا شهری است که برای زیبایی هیچ اتفاقی در آن نیفتاده است.
نبود مکانی برای جشنوارهها و برنامهها و نبود فرهنگسرا و مکانی که شهر را از بیرویه بودن خارج کند از دیگر موضوعاتی بود که توسط هنرمندان تجسمی در نشست با نستهن مقدم شهردار یاسوج عنوان شد.
ندادن سواد بصری به مردم شهر از رهگذر المانهایی که وجود دارد از دیگر موضوعاتی بود که هنرمندان تجسمی در این نشست عنوان کردند برای نمونه آنها میگفتند که فلکه کهتور چه سواد بصری به رهگذران و عابران و شهروندان میدهد.
دیگر هنرمند تجسمی هم میگفت که شهر یاسوج روزی به شهر ایزوگامهای نقرهای تبدیل شده بود و اکنون شهر پیژامههاست که رنگهای بنفش و زرد و نارنجی در آن به کار رفته که به درد بستر شهری نمیخورد.
اما خانم طاهری حرفهایی متفاوتتر از سایر دوستان هنرمندش میزد او از موزه شهر یاسوج به عنوان آپارتمانی یاد کرد که هیچ سنخیتی با موزه ندارد این هنرمند معتقد است همان کسانی که تیشه برداشتند و به ریشه بلوطها در آن نقطه از شهر زدند حتما آدمهای بی سلیقهای بودند که این گونه موزهای ساختهاند و هیچ شباهتی با موزه ندارد.
اول کلام اینکه مستحضرید ترامپ با هدف از بین بردن تمام دستاوردهای باراک اوباما و معکوس کردن سیاست های دولت وی روی کار آمد. تمام وعده هایی هم که داده بود مبتنی بر لغو سیاست های اوباما بود. از همین رو در 100 روز ابتدایی دولتش با استفاده از دستورات اجرایی که صادر کرده، سیاست های زمان اوباما را ملغی کرده است.
ترامپ که فاقد هر گونه تجربه در زمینه امور سیاسی بود، فکر می کرد که ریاست جمهوری کار ساده ای است، وی این نکته را در مصاحبه اخیرش اعلام کرده است. اما از زمانی که به قدرت رسیده متوجه شده که اداره دولت کار سخت و دشواری است. از همین رو سیاست های اعلامی و اعمالی وی موجب برانگیخته شدن مخالفت های زیادی چه در سطح داخلی و چه بین المللی شده است.
نشانه های این عدم تجربه و کاردانی را می توان در بیان اظهاراتی در زمان تبلیغات و عقب نشینی از آنها در زمان به قدرت رسیدن، اشاره کرد. به طور مثال ترامپ، دولت چین را متهم به دستکاری در ارزش واحد پولیش که منجر به آسیب رسیدن به تراز تجاری آمریکا با این کشور می شود، کرد. همچنین ترامپ تهدید کرد که در این رابطه با آنها برخورد می کند. اما پس از دیدار با شی جین پینگ، رئیس جمهور چین، اظهاراتش را پس گرفت.
در حوزه بین المللی هم ترامپ فقط گرد و خاک ایجاد کرده است. وی با کنار گذاشتن سیاست های اوباما که آنها را انفعالی می دانست، اقدامات تهاجمی را در پیش گرفته است. ترامپ یکی از بحران های همیشگی سیاست خارجی آمریکا، یعنی کره شمالی را به مرز جنگ اتمی کشانده است و دو طرف در حالی که مدام یکدیگر را تهدید می کنند در حال آماده شدن برای جنگ هستند. ترامپ به وضوح کره شمالی را تهدید به حمله نظامی کرده و نیروهای نظامی و سامانه های موشکی را در اطراف این کشور مستقر کرده است.
دوماً اینکه: باید گفت: شعار دادن امروز به یک رسم بدون عمل تبدیل شده است. هر زمانیکه به افراد و اشخاص بر خورد میکنیم، یا به تماشای رسانهها و شبکههای مجازی مینشینیم، سر تا پا شعارشان حرفهایی است که به نحوی اغواءگر و فریبنده بوده، جنبه عملی شدناش بسیار کم و در حد شعار باقی میماند. واقعیت این است که شعار و تولید آن بخشی از ترفند برای گرفتن مشروعیت بوده و غیر از آن، دیگر هیچ کارآیی ندارد؛ در پیش اکثر افراد از شعار تا عمل فاصلههای زیادی وجود دارد و تنها چیزیکه برایشان مهم و قابل اهمیت است و از آن به آسانی نمیگذرند، تأمین منافع شخصیشان بوده که حاضرند همهی مردم قربانی خواستههایشان گردند. آنچهکه امروزه سبب حال و احوال فعلی ما گردیده است، همین عدم تعهدی است که تنها شعار دادن را یاد گرفته ایم، تا اینکه عملگرا باشیم و به شعارهای خالی از رسیدن به عمل اکتفاء میکنیم.